همیشه فکر میکردم که آدمهایی که وسایل زیادی میخرن بدون این که ازشون استفاده بکنن خیلی کم هستن.اما تو یک سال و اندی زندگی مشترک با همسرم فهمیدم که همسر محترم بنده هم یکی از همون هاست.علاقه ای جنون آسا و دیوانه وار به خرید داره.
دقیقا ظرفها و مجسمه ها و بلوری جات و کاسه و بشقاب های ما به اندازه سه خانواده هست و به طور تصاعدی داره بیشتر میشه.سماور مسی عتیقه ای که نمیدونم به چه درد میخوره.قهوه جوشی که هیچ وقت توش قهوه نخوردیم.شیرجوش،چراغ نفتی مزین به عکس شاه فقید دوره قاجاری،مجسمه مرغی که همیشه به من زل میزنه و من ازش میترسم،رو در یخچال پر از سگ و گربه هایی که چسبیده شدن و بی حرکت هستن،عروسک دختری که میخنده و من شب ها وقتی که نور قرمز اتاق خواب خونه روبرو تو هال ما میفته بهش نگاه میکنم،کاسه هایی سفالی که رنگ ها و نقش های عجیبی دارن،پارچ های آب قرمز،آبی،سبز،فیلهای کوچکی که پشت سرشون چند فیل کوچک تر دارن،سرویس بالای صد تیکه ظرف فرانسوی که خودش میگه چند میلیون پولشون میشه و بلااستفاده تو بوفه افتادن و هزاران چیز ریز و درشتِ مسی و بلوری و سفالی.
از تمام این خرت و پرت ها من فقط از یکیشون متنفر بودم و اونم مجسمه ای بود به اسم خرگوشی که در واقع سمبل من بود و یک روز عصر اون رو به سطل زباله انداختم چون از این که با دیدن یک خرگوش خندان هویج به دست یاد من بیفته متنفر بودم و بعد از اون بود که منو حسابی دعوا کرد و تهدید.اما با همه این تفاسیر ارزشش رو داشت.
ما تو خونه مون اونقدری وسایل شیشه ای و تزئینی و ...نداریم ولی هروقت خونه ی کسی میریم که یه قسمت از خونه اش رو به این وسایل اختصاص داده،من هم حکمتشو درک نمیکنم:/
خرگوشی :))
بعضی از این خریدهایی که گفتی مثل ظرف و ظروف کلا اخلاق بانوان ایرانیه، همین چند ساعت پیش به مادرم گفتم که نصف ظرفهامون رو یک بار هم مصرف نکردیم و میتونیم بریزیم دور ، جا باز بشه کمد دیواری من رو خالی کنن که من توش لباس بگذارم! :دی
و اما... میدونستی خرید برای بانوان خاصیت ضد افسردگی هم داره؟
با کامنت جناب هولدن موافقم.واقعا ما زنا هممون بلا استثناء عاشق خرید کردنیم.حالا هر کدوم تو یه زمینه.
خرگوش آخه،چرا انداختیش دور میزاشتی خانومت به یادت باشه با دیدنش.وای خرگوووش.غش کردم :)))))
خرگوشی رفته مسافرت
خخخخ خیلی خوب بود
خوبی از خودته