تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

صد هزاران دام و دانه است ای خدا/ما چو مرغان حریص و بی نوا

این مطالبی رو که من تو وبلاگم میکم تو هیچ کتابی پیدا نمیکنید و هیچ مرد متاهلی بیان نمیکنه پس سرسری از این مطالب نگذرین.درسته بعضی هاشون زشت و قبیح و شرم آوره اما بازتابی از زوایای درونی خیلی از مردها هست.پس فحش ندین و اگر به کسی بر میخوره لطفا نخونه و این که تمام چیزایی که میگم دفترچه یادداشت شخصی خودم هست که این وسط مسطاش هم چند نکته اخلاقی و روانشناسی بیان میکنم.

خوب فردا دوباره باید برم شمال.همه چیز خوبه جز این که همسر من یه دخترخاله خیلی جوون داره که تازگی عقد کرده و انصافا خوشگل هم هست.اینجوری که سین چشم سبز به من گفت دخترخاله اش خیلی گرمه از لحاظ جنسی اما شوهرش خیلی سرده و بداخلاقه و دست بزن داره.

دفعه قبل که شمال بودیم توی یه موقعیت ناخواسته دستامون به هم خورد و دستای من رو چنان فشاری میداد که روحم میخواست از جسمم بیرون بره.منم که سست عنصر و ضعیف در این موارد،یه کم موقعیت بهتر بود لبهاش رو هم میبوسیدم یا یه کار بدتری میکردم.خلاصه تا آخر سفر قبلی این دخترخاله قشنگه همسر بنده تو نخ من بود و بنده حقیر هم ایضا.شماره موبایلش رو هم به من داد که من گمش کردم.یعنی نخواستم ادامه دار بشه این شیطنت.

ادای تنگها رو در نمیارم اما خودم هم یه کرمی تو کونم داشتم که ببینم هنوزم جذاب هستم یا نه.یه جورایی یه آزمون بود واسه خودم.بعدا که اومدیم تهران به دخترخاله همسر و برجستگی های بدنش و این که چرا باهاش آماربازی کردم و این که چرا مردهای متاهل این کار رو میکنن زیاد فکر کردم.میدونید من به یه نتیجه رسیدم.این کارا حتی اگه به رابطه جدی هم ختم نشه.حتی اگر به رختخواب و صدای فنرهای داغون ختم نشه،حتی اگر به سیگارهای بعد از عملیات ختم نشه،این پالس و این حس رو به ما مردها میده که هنوزم جذابیم،هنوزم مرد هستیم،هنوزم اون رپر قدیمی زنده هست،هنوزم میتونیم دل دخترهای جوون رو ببریم،اعتماد به نفس بهمون میده.و این جوری بود که وقتی از شمال برگشتیم به استثنای اون دعوای تخمی که بیشترش نقشه شیطانی خودم بود باعث شد که بیشتر در رابطه با مسائل زناشوئی موفق باشم و اعتمادبه نفس بیشتری داشته باشم.دلیل بعدی هم رو بهتون میگم که بدونید چرا مردها وارد این وادی میشن.یادم میاد یه بار یه نفرکه متاهل بود بهش گفتم برو با زنت تایلند اونم به من گفت با ساندویچ سوسیس بندری برم تو همبرگرفروشی؟؟یه بار هم به یه مرد که متاهل بود گفتم چرا دوست دختر داری؟جواب داد که من هر روز نمیتونم کباب بخورم.هر دوی جوابها به نظر من بسیار هوشمندانه هستن.ببینید مردها دروغ میگن و خیانت میکنن چون زنشون واسشون یکنواخت شده.سینه ها و شکم و لای پا و زیربغل و باسن و ساق پای یه زن هرچقدز که زیبا باشه بعد از شش ماه،بعد از یک بار زایمان و بعد از مدتی یکنواخت میشه.سرزمینی لم یزرع میشه که دیگه باروری نداره.مردها دنبال فتوحات جدید میرن.شوق بوسیدن و لمس یه بدن جدید ولو خیلی داغون تر و بدتر از همسر خودمون وسوسه ای میشه که رهامون نمیکنه.زنهای جدید اداهای جدید دارن،صداهای متفاوتی حین عملیات دارن،به پوزیشن های مختلفی علاقه مند هستن،عادات عجیب دیگه ای دارن و شوق کشف این چیزاست که مردها رو بی رحمانه و دیوانه وار تشنه به رابطه های جدید میکنه.

حالا نمیدونم این سری که رفتیم شمال شیطان رجیم که لعنت خدا براو باد چه دام هایی برای این بنده حقیر گسترانیده.

نظرات 17 + ارسال نظر
یه خواننده پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 09:38 ق.ظ

امیدوارم اینقدر شیطان برات دام پهن کنه که حداقل تو ده تاش بیوفتی، و با ده تا زن متفاوت همبستر بشی و اینقدر پوزیشنها و آدمای مختلفی رو تجربه کنی که نهایتا بعد از حدود هشت تا ده سال دیگه به گه خوردن بیفتی و هر روز صدبار بگی که کاش پاک میموندم و جز زنم سمته کسه دیگه ای نمیرفتم و هر روز آرامش پاک بودن رو آرزو کنی، ولی کار از کار گذشته باشه و گذشته ات ولت نکنه....

اصل مطلب رو ول کردی به حاشیه چسبیدی

یه خواننده پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 09:40 ق.ظ

راستی یه چیزی یادم رفت، سمته هر کسی میری سمت فامیل و مخصوصا فامیل زن نرو، درد سراش هزاران هزار برابره

ریحانه پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 09:57 ق.ظ

حاجی ی سوال
موضوع پستهاتو از کجا میاری
نمیخوای بگی از خودته ک

موضوع پستها یعنی چی؟

ریحانه پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 10:06 ق.ظ

عجباااا
اون خواننده ی چش بود ینی ........
ی چی بگم ما زنها همه اینارو میدونیم....
می فهمی ک .....
اما امان از دست مردای ...............

مهشید پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:24 ق.ظ

میدونی فقط مردا اینطور نیستن
هم زن ها و هم مردا
این به جنسیت ربطی نداره
اگه کمتر تو زن ها دیده میشه برای اینه ک اونا
مدام خویشتن داری میکنن و بروز نمیدن
والا مطمئن باش برای ی زن و ب ویژه روحیه
ما ، خیلی زودتر از اونی که فکر کنی ممکنه
از ی مرد دل زده بشیم
ی زن ممکنه حتی قبل ازینکه با ی مرد همبستر بشه
ازش بدش بیاد یا بفهمه که بدنش هیچ جذابتی نداره ک هیچ
کلا برعکسه
موضوع اینه ک داستان برا زن ها فرق میکنه
اونا این مسئله رو میدونن خیلیاشون،
و اینکه اگر ب این مسئله توجه کنن و بها بدن بی فایدس
و سیری ناپذیره و ی امر سطحیه،درنتیجه اونا براشون چیزای دیگه مهم میشه و جایی برای این حس نمیدارن
و سعی میکنن از حس اعتماد بین طرفین لذت ببرن
که واقعا لذت بخشه.


این ک نظر منه
ببینم بقیه چی میگن


..................

سیندی پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:24 ق.ظ

من نمیتونم اصلا شمارو درک کنم
اصلا
خیلی وقته تو لینکام دارمتون و میخونمتون ولی با خوندن این پستتون فکر میکنم دیگه نمیتونم خوانندتون باشم‌تراویس عزیز.نزار هیچی باعث شه به سین چشم سبز خیانت کنی درسته تفاوت های زیادی با هم‌دارین و اعتقاداتتون تقریبا با هم فرق داره ولی با چیزهایی که من تو این مدت خوندم دختر خوبیه.ن‌سالها بعد میفهمی چه جواهری داری.من میدونم بعد از ازدواج مرد برای زن و زن برای مرد عادی میشه ولی ما قدرت انتخاب داریم که یاازدواج نکنیم و با هر کس که بخوایم ارتباط های مختلف داشته باشیم یاازدواج کردیم متعهد باشیم.و قرار نیس چون پارتنرمون عادی میشه دلمون بخواد بریم سراغ دیگران.دختر خاله هم کرمویی هست ها صاف دست گذاشته رو شوهر دختر خالش‌.
لطفا از نظر من ناراحت نشین.موفق باشین.

فرنوش پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:25 ق.ظ

واقعا آدمو از ازدواج کردن منصرف میکنی :)) من حالا کاری با تو ندارم ولی در کل همیشه برام سوال بوده مردایی که به هر نحوی به زنشون خیانت می کنن اگه یه روزی بفهمن دقیقا همین کارا رو زنشون مخفیانه میکرده یعنی اون هم به شوهرش خیانت می کرده، چه واکنشی نشون می دن؟
بر خلاف مردا که جاذبه های جنسی براشون حرف اولو می زنه دخترا جذب محبت می شن.

م ر ی م ی پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:22 ب.ظ

سلام.
راست و حسینی بگو..اگه خانمت همچین پستی میگذاشت...تو چه حالی میشدی ؟
تو نیاز داری که بفمی هنوز جذابی یا نه..ولی برای زنی که شوهرش میره سمت زنی دیگه..این جق رو قائل نیستی که حس کنه دیگه حتما جذابیتی نداره و تکراری شده که بهش خیانت شده؟؟؟

این جق رو قائل نیستی؟؟؟؟؟ جق؟؟؟
بی ادب.

م ر ی م ی پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:25 ب.ظ

من اگه یه مرد بودم ..قبل از خیانت...خودمو راضی میکردم که ..خب منکه قدم اول رو برداشتم یعنی این حق رو به همسرم هم دادم که خیانت کنه و باید بپذیرم این رو.
اما مردای ما هرگز اینو نمیپذیرن...

م ر ی م ی پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:29 ب.ظ

مردی که در اوج جوانی و یکسال بعد از ازدواج داره اینطوری فکرمیکنه...ببین در چهل پنجاه سالگی که دیگه واقعا تست جذابیت خیلی رایج و واجب میشه چکار خواهد کرد...لااقل بزار 5-6 سال که میگن نهایت عشق و جذابیت زوجین هست رو بگذرونی بعدش...
شمال رفتی بچه خوبی باش..باریکالله..

آویشن جمعه 17 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:07 ق.ظ

این متنت من و یاد این شعر انداخت: خاطرات شمال محاله یادم بره،اون همه شور و حال محاله یادم بره

هولدن کالفیلد جمعه 17 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:55 ق.ظ http://insidemonster.blog.ir/

حرفی که میزنی پایه های تکاملی (داروینی) داره!
راهبردهای همسر گزینی از دیدگاه تکاملی، یکی از اصولش به این اشاره داره که:
مردها در همسر گزینی "معمولا" کمی (تعداد) و زنها کیفی (موقعیت و قدرت نر) توجه بیشتری میکنن!
-----
بعد اساتید کامنت گذار، ایشون نگفت که من دارم میرم این سری دیگه کار نکرده رو تموم کنم، گفت این احساسات وجود داره، در من هم وجود داره! در همه ما وجود داره!
چرا بچه پیغمبر بازی در میارید؟ :|

قربون آدم چیز فهم

دلارام یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 12:47 ب.ظ

دوست دارم موهاموببینه وقتی سشوار میکشم وبدنمو وقتی دوش گرفتم واپیلاسیون کردم وبغلم کنه میخوام بدونم گردن اونم مثل اوایل ازدواج با همسرم برام لذت بخشه ویا سنگینی بدنش فرقی نمیکنه اون کیه کارمند شوهرم یل پسر دایی مادرم یا هر خوشتیپ دیگه ای
ما زنها هم سیر میشیم

حالیم نشد چی گفتی

Sara دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 10:32 ب.ظ http://Www.motevalede-december.com

تا حالا مواظب خودم بودم خطا نرم گویا بعد ازدواج باید حواسم به اون فلان فلان شده باشه با این اوصاف

Magam پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 10:53 ب.ظ http://magam-khaton.blogsky.com

ولی همچین ربطی به جذاب بودن نداره ها
خانما اگه قرار باشه به کسی نخ بدن به کسی نخ میدن که میدونن حتما پا میده چون نمیخوان ضایع بشن کلا فاکتور جذابیت براشون مطرح نیست
شرمنده ولی زیاد به جذابیتت امیدوار نباش

ناامیدم کردی

شن های ساحل شنبه 25 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 07:51 ق.ظ

من طرز تفکرم اینکه من که عاشق کسی هستم به این شدت دوستش دارم دلم می اد انقدر شدید ناراحتش کنم؟چون می دونم اولین تاثیر کارهای من روی احساس اون..من انتخابم کردم می دونم تا اخر عمر می خوام اون فرد اطرافم باشه و خوشحال باشه چون خوشحال بودن اون خوشحال بودن من پس چرا ناراحتش کنم...من تجربه شو دارم سر دوراهی زیاد موندم ...می دونم این فکرها تا اخر عمر احتمالا همراهتون هست ولی بازم ثانیه اخر من باز همون فرد انتخاب کردم...مگر اینکه اون منو نمی خواست و ارتباطمون ادامه پیدا نمی کرد..پس خانومتون به درجه ای از ناراحتی نرسونین که وقتی ثانیه اخر دوباره انتخابش کردین اون شمارو انتخاب نکنه.......شایدم من چون ادم احساساتی هستم اینطورم

من که ناراحتش نکردم

دلقک شنبه 25 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:24 ق.ظ http://jokker.blogfa.com

خخخ
بحث جالبی بود و جنجالی به پا شد.می دانی مال مردم خوردن ندارد رفیق.
به شخصه تمایلی به مال مردم ندارم.حس بدیست و به قانون نیوتن هم اعتقاد دارم که هر عملی عکس العملی دارد.درست است من هم گاهی شیطان می شوم که به قول شما جذابیتم را تست کنم.فقط همین

مال مردم کجا بود؟؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد