تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

گویند عیسی با شاگردانش از کنار لاشه سگی می‌گذشت شاگردان او گفتند: چه بوی بدی می‌دهد، عیسی فرمود:چه سپید است دندان‌های او

اگر به بعضی از دوستان اندیشمند و صاحب کرامات و فرزانه و بسیار مودب برنمیخوره و ناراحت نمیشن میخوام در وبلاگ خودم و فضای مجازی خودم و دفترچه خاطرات خودم نظر کاملا شخصی خودم رو بگم که عاری از توهین و خشم و کینه هست.هیچ کس مجبور به کامنت گذاری نیست.اما هر کس هم کامنت بزاره با هر محتوایی تایید میشه جز نظرات حاوی ترویج خشونت و توهین به مذاهب و کودک آزاری.

-------

اما بریم روی اصل مطلب:

میدونید الان جامعه کنونی ما با بحران های خیلی بدی مواجه هست.اول از همه بحران عقده های جنسی و انحرافات عجیب جنسی که متاسفانه نادیده گرفته میشه و همیشه سعی بر اینه که صورت مساله رو پاک کرد.اما واقعا جامعه با مسائل خیلی بدی از لحاظ جنسی روبرو هست.بحران بیکاری که بسیار بده.تعداد بسیار زیادی جوون داریم که بیکار هستن و عملا هیچ شغلی ندارن و یا مشاغلی بسیار سطح پایین و غیرمرتبط با مدرک تحصیلیشون دارن و دیگه این که کارفرماها بسیار بد با نیروهاشون رفتار میکنن.خشونت علیه زنان بسیار زیاد شده.آزار حیوانات بسیار زیاد شده.شکار غیرقانونی و خطر انقراض گونه های حیوانی خیلی زیاد شده.محیط زیست در خطره و هزار تا چیز دیگه.

از همه اینا که بگذریم میرسیم به عادات خیلی بدی که در خلق و خوی ما به وجود اومده.تظاهر،دورویی،غیبت،زیرآب زنی و هزار تا چیز دیگه.اختلافات زناشوئی،خیانت زوجین به همدیگه و افزایش طلاق و کاهش عمر ازدواج ها.در زمینه جرم و جنایت هم شاهد دعواهای خونین و قمه کشی و جنایت ها و قتل های زنجیره ای هستیم.کودک آزاری،اعتیاد،تجاوز جنسی و هزاران مدل جرم جدید روزانه انجام میشه.

نمیخوام فضای این روزها رو تیره نشون بدم و قصد سیاه نمایی ندارم و از صدها مشکل همچون گرانی و تورم و بالارفتن سن ازدواج و ... میگذرم.اما با همه این چیزایی که گفتم من خیلی خوشبین هستم.خوشبین هستم که همه این مسائل تا حدود بیست سال دیگه برطرف میشه.من به آینده و به این که نسلی که الان کودک هستن و نوزاد وقتی بزرگ بشن شرایط رو تغییر بدن و انسان هایی رئوف و مهربان و پاک و با شخصیت و اهل تسامح بشن خیلی امیدوارم.من اطمینان دارم که اونقدر فرصت های شغلی زیاد بشه و نیروی کار کم بشه که ما مجبور بشیم از خارج نیروی کار بیاریم.من اطمینان دارم که در آینده هر کس با هر رشته تحصیلی و هر سطح سواد شغل دلخواه خودش رو خواهد داشت.من اطمینان دارم که در آینده نه چندان دور هیچ کس فکر مهاجرت به خارج نداشته باشه.ازدواج ها مستحکم بشه و هیچ کس به خاطر مسائل جنسی ازدواج نکنه و هیچ جنایت و جرمی به خاطر مسائل جنسی به وجود نیاد.

من میدونم که فرداها خیلی روشنه.اونم نه فرداهای خیلی دور.

نظرات 24 + ارسال نظر
alsatt.ir دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:20 ق.ظ http://alsatt.ir

like

تازه وارد دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:36 ق.ظ

انشالله، ما هم امیدواریم...

مرسی

پرستو دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:39 ق.ظ http://the0emigrant0shorebird.blogsky.com/

خیلی وقته واسه وبت هیچ کامنتی نذاشتم. دلیلشم اینه که به کامنت آدم جواب نمیدی آدم احساس می کنه داره با دیوار حرف میزنه. ولی این مطلبت رو دوست داشتم.
تراویس تو انقد مطالبت با هم فرق داره که گاهی اوقات فکر می کنم ما رو گذاشتی سر کار. ولی حالا هر کی که باشی این مطلبت رو دوست داشتم و حدوداً با همش موافقم. فقط اون قسمت اخر رو که گفتی امیدواری باهات مخالفم. من به عنوان یک زن جوون ایرانی هیییییییچ امیدی ندارم به آینده ی این کشور.

خیلی ناراحتم که مدتی بود کامنت نزاشته بودی
من نمیدونستم جواب دادن به کامنتها مهمه واسه افراد.ببخشید در هر صورت.از این به بعد جواب میدم
من هیچ کس رو سرکار نزاشتم.اصلا تو مخیله ام هم این کار نمیگنجه
من تمام متن رو نوشتم فقط به خاطر قسمت آخرش که بگم با وجود همه مشکلات یه روزی بالاخره همه چیز درست میشه

اذر دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:20 ق.ظ http://azar1394.blogfa.com

ایول .چ نگاه خوبی به اینده
ایشالا از پس تربیت نسل اینده به خوبی بربیاییم که نهایتش همین بشه که شما گفتید
وایشالا زندگیه شما هم در اینده خیلی بهتر از این بشه

I hope so

لوچیا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:26 ب.ظ http://muir.blogfa.com/

من هم خوشبین هستم به اینکه در چشم برهم زدنی، مهدکودک ها و پیش دبستانی ها و دبستان و راهنمایی و دبیرستان ها مختلط می شوند. و بنابراین ما دخترها تا دلمان بخواهد به پسرها خیره می شویم (همانقدر که آن ها می خواهند)، هر چه بخواهیم با آن ها دوست می شویم، بازی می کنیم، با هم دشمنی می کنیم، همدیگر را می شناسیم، عاشق می شویم، و بعد از سال های مدید در کنار هم بودن و شناخت واقعی از هم، با هم ازدواج می کنیم.
آن وقت دیدگاه ما و ملتمان دیگر جنسیتی نخواهد بود.
آن وقت دیگر نه پسرها دخترندیده هستند و نه دخترها، تا یک پسر به آن ها توجه کرد، دست و پایشان را گم می کنند.
آن وقت است که حتی اگر در کنار ساحل دریای خزر یا رودخانه ی زاینده رود، یا خلیج فارس، مردم با بیکینی آفتاب گرفتند، هیچ کس به هیچ کس نگاه نمی کند چون چشم و دل همه سیر خواهد بود.
و ازدواج از روی انتخاب عاقلانه و بر اساس شباهت ها خواهد بود. استحکام خانواده ها بیشتر خواهد شد. احترام به حقوق انسانی هم جایگاه واقعی خود را بازمی یابد.
کم کم تولیدات داخلی زیاد می شود، کارهای دستی ارج و قرب پیدا می کنند. حقوق ها و درآمدها زیاد می شوند. مردم ثروت مند می شوند.
آن وقت بیشتر می توانند پولشان را صرف مخارج فرهنگی از قبیل سفر و کتاب کنند...
دانشگاه ها تنها از آدم هایی پر می شود که واقعا علاقه به دانش دارند.
و کار کردن و پول درآوردن از دوران نوجوانی، تشویق خواهد شد تا در وجود کودکان (چه دختر و چه پسر) نهادینه شود. تا کسی دیگر عارش نشود که ظرف بشوید یا خانه داری کند یا ...
کم کم میل به کار کردن افزایش می یابد. مردم از کار لذت می برند چون خوب هم پول در می آورند. و چون قدرت خریدشان بالا می رود. ارزش پول مان بالا می رود. تنبلی کم می شود.
مردم از اوقات فراغتشان استفاده های مفید می کنند. جوانان در مراکزی که برای آن ها و متناسب با سنشان در نظرگرفته شده، دور هم جمع می شوند، انرژیشان را تخلیه می کنند. با ورزش، با رقص، با طراحی لباس و مد، با تجمع در گروه دوستان (طوری که دیگر صندلی های گرد توی پارک ها را جمع نکنند و به جایش صندلی های تکی بگذارند)
دیگر پلیس توی خیابان ها کم می شود.
تصادفات کمتر اند.
پلیس امنیت اخلاقی معنایش را از دست می دهد و محو می شود
و به حیوانات بها می دهند. نگهداری سگ برای همه عادی می شود. شاید یک نفر را ببینید که یک راکون دارد یا یک نفر که سنجاب نگه می دارد...
به طبیعت به درخت نماز خواهیم خواند
و خدا را شکر خواهیم کرد

خیلی قشنگ بود.من مطمئن هستم که درست میگی و همین که گفتی میشی.

آنا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:08 ب.ظ

و هیچ کس دیگه خیانت نکنه...

I hop so

اناد دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:01 ب.ظ http://mydelirium.mihanblog.com

چه اینده خوبی ترسیم کردی . مرسی که باعث شدی لبخند بزنم
و آدمی به امید زنده است

حالا شما مسخره بکن

بهنام دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:13 ب.ظ http://harfehesabi.blogsky.com/

منم یه روزی فکر میکردم همه چی یه روز درست میشه!
ولی بعدا فهمیدم این کلا میل آدمیزاد به داشتنه امیدهای بیخودیه که باعث میشه همیشه فکر کنه که خیلی زود همه چی درست میشه!
یه چیزی شبیه به انتظار موعود در تمامی ادیان!
حتی فکرشم نمیتونم بکنم این نسل جدید که اینقدر درب و داغونن بیان و اوضاع رو بهتر کنن!
با اینهمه امید داشتن چیز خوبیه! امیدت مستدام

من امید واهی ندارم.واقعا به این امر اعتقاد دارم

ستاره دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:18 ب.ظ http://small-light.blogsky.com

متاسفانه من هییییچ امیدی ندارم به درست شدن اوضاع این جامعه

اشتباه میکنی

هدیه دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:09 ب.ظ

خدا رو شکر
انگار حالت داره خوب میشه
امیدورام امیدت یه روزی که خیلی نزدیکه تحقق پیدا کنه

من همیشه حالم خوبه

من دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:29 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com/

من فقط به فکر فرو رفتم

چه نتیجه ای گرفتی؟؟

هدیه دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:33 ب.ظ

ایشالا که همیشه حالت خوب باشه
من از خدامه
راستی عیدت هم مبارک

کدوم عید؟

هدیه دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:33 ب.ظ

من همیشه امیدوار بودم و هستم.اونایی که به امید اعتقادی ندارن حق دارند چون امید داشتن خیلی سخته...

منم همیشه امیدوارم

Mohamad دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:08 ب.ظ http://alamtu94.blogfa.com

من همیشه سعی میکنم به آینده امیدوار بشم ولی این 8 سال که ازدواج کردم از سال اول تا امسال وقتی سالها رو با هم مقایسه میکنم میبینم سال به سال اوضاع بدتر شده

ولی بازم در ناامیدی بسی امید است
ما که شدیم نسل سوخته به امید فردایی بهتر برای فرزندانمون

امیدوارم واسه همه بهتر بشه

کیمی آ دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:07 ب.ظ http://yeghatre-harf.blogsky.com

یه روز خوب میاد ...

(با صدای یُقُر سروش هیچکس بخون)

مهشید سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:27 ق.ظ

گفتم با پست بعدیت شوکه نشم
اما این انقدر ازش امید فوران میکنه ک باز
درنهایت شوکه شدم.
منم به آینده کلا امیدوارم
از این آدمایی ام نیستم ک همش بگم اوه افسوس نسل
جدید داغونن و ازین صوبتا
یا مدام حال آدم از اون دهه شصت بهم میزنن
اتفاقا هرچی زمان بگذره همه چی بهتره.
من میگم چیزی ک مهمه از الان ب بعد
هروز همینه
کاری ب گذشته ام ندارم
اصلا ب خاطر همینم از اون فیلم نیمه شب پاریس
وودی آلن بدم میومد.
یا اصلا از آدمایی ک وقتی ازشون میپرسی کدوم دوره
از زندگیتون خوشتون میاد؟زرتی میگن بچگی ام حالم بهم میخوره
اه اه اه
فقط زمان حال و آینده مهمه.
شاید توی سرعت این بهبودی و پیشرفت باهات هم عقیده نباشم
اما درکل هست.حالا دیرتر.

فدای تو.
مرسی که همیشه هستی و با نظرات خوبت ما رو مفتخر میکنی

آویشن سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:01 ق.ظ

تنها چیزی که میتونم بگم اینه که درسته که یه روزی قراره اتفاقات خوبی تو ایران بیوفته ولی با این شرایطی که تو این ده سال اخیر دیدم بعید میدونم این چیزایی که گفتی به این زودیا اتفاق بیوفته.حداقل به عمر من یکی قد نمیده،اینو مطمءنم.
ولی بازم آدم باید خوشبین باشه،شایدم واقعا بچه های کوچکی که از همین الان تو سن 7-8 سالگی وارد مساءل جنسی شدن که جوون 25 سالش نشده.شاید به قول تو بتونن ایران و بهتر بسازن....شاید واقعا باید بهشون امیدوار بود.
ولی حقیقتشو بخوای تا سیستم ایران همینه،وضع مردمم همینه از هر لحاظی.پس حالا حالاها منتظر تغییر نباش

ولی من مطمئن هستم اوضاع بهتر میشه

اناد سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:59 ب.ظ http://mydeliriums.mihanblog.com

مسخره نکردم. دیروز اتفاقا رو مود خوبی بودم . دوست داشتم پستتو

قربونت

:| سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:40 ب.ظ

آره امیدوارم باشید از پدر و مادرهای مریضی مثل ما و جامعه ی مریضتری مثل محیط زندگی ما، کودکان سالم در بیاد
امید واهی دادن و بشارت روزهای بهتر، همین جوری از سر معده، کار مردان دینه،
:)

من و بقیه خوانندگان و کامنت گذاران که مریض نیستیم.تو رو دیگه نمیدونم

! سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:55 ب.ظ

تو رو که میدونیم سالم نیستی!:)))))

باشه

sara چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:24 ق.ظ http://www.motevalede-december.blogsky.con

امیدوارم اونموقع رو زنده باشمو ببینم:))ایقد خوب گفتی ادم دلش نمیاد امیدوار نشه

sara چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.motevalede-december.blogsky.con

تراویس تو چرا کامنتای منو جواب نمیدی؟!!

کو؟کجا؟من؟
از بس که دوستت دارم

:| چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:37 ب.ظ

منظورم از پدر و مادرهای مریضی مثل ما، "ما" ی نوعی بود، مریضی شاخ و دم نداره، در جامعه ای که دروغ، چشم و هم چشمی، فساد، زیرآب زنی، تظاهر و ریا خصوصیات بارز مردمان باشه، نمیشه انتظار داشت که فرزندان سالمی در خود پرورش بده، به این موضوع سیستم آموزشی اشتباه و ارزش های ضد ارزشی که در جامعه ملاک سنجش افراد هستند رو هم اضافه بفرمائید، برای مثال تظاهر به دین داری که تبدیل به یک ارزش شده و الی آخر،
من دروغگویی، فساد، ریا و خیانت رو نوعی مرض میدونم، بهرحال شکل خفیفی از امراض روحی هستند، نیستن؟!
در ضمن، اینکه شما خود و خوانندگان محترم تر از خودتون رو پاک و طیب و طاهر و بری از این صفات میدونید هم نوعی جهل مرکب می باشد، :)
من خودم دارای امراض روحی خفیفی هستم، و نمی ترسم هم از روبه رو شدن باهاش، چون پذیرش یک موضوع اولین راه درمانه :)))
در ضمن این عزیزی که در کامنت خود شما رو مریض خطاب کرد، من نبودم :)
با تشکر
حالا اگه میخواید امیدوار باشید به فردای بهتر، باشید تا صبح دولتتان بدمد، ما که چشم مبارکمان آب نمی خوره،
با تشکر مجدد

sara چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.motevalede-december.blogsky.con

اره دیگه جواب نمیدی خب برمیخوره بهم

برنخوره بهت خوشگل خانم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد