یاوه گویی اول:بعضی مسائل هستن که اگر ساعتها و ساعتها در موردشون بحث کنیم به نتیجه ای نمیرسیم.یکی از اون مسائل خوشبختی هست.واقعا انسان خوشبخت در عصر جدید چه کسی هست؟؟چطور میشه احساس خوشبختی کرد؟؟؟من همیشه از خودم و همسرم این سوال رو میپرسم.یه وقتایی ازش میپرسم که تو خوشبختی؟؟؟؟ و اونم در جواب انگار که پاسخ مناسب رو روی کاغذ نوشته باشه پشت سر هم خطابه کوتاهی در باب خوب بودن من و وضعیت مالی و جسمی خوبمون ایراد میکنه و فصل الخطابش میشه این که من خیلی خوشبختم و وقتی اون این سوال رو از من میپرسه من فقط میگم آره من خوشبختم.اما خیلی فکر میکنم که آیا واقعا خوشبختم؟؟؟.
یاوه گویی دوم:امروز پیاده داشتم برمیگشتم.هوا خیلی سرد شده.یه زن میانسال از بغلم رد شد و بهم لبخند زد و منم رفتم که بهش شماره بدم.وقتی نزدیکش شدم به من گفت تو رو با داداشم اشتباه گرفتم و منم بهش گفتم پس داداش خوش تیپی داری.
یاوه گویی سوم:دلم نمیخواد هیچ مسافرت شمالی رو با همسرم برم.دوست ندارم برم تو اون روستای جنگلی نمور که هیچ جای خشکی نداره.همه جا یا خیسه یا یه درخت یا گیاه یا چمن هست.زمین خشک و بایر نمیبینی و دل من میگیره.
یاوه گویی چهارم:دلم داره واسه شهرم تنگ میشه.واسه جنوب گرم،این موقع از سال هوای اونجا خیلی خوبه.اون موقع که من اونجا بودم دختربازی نمیکردم وگرنه خیلی خوب بود واسم.
یاوه گویی پنجم:من اگر بمیرم شماهایی که نور چشم منید و هر روز اینجا رو میخونید چطوری میفهمید؟؟
یاوه گویی ششم:الان از قیافه خودم راضی هستم.کاش همیشه همین جوری میموندم.
یاوه گویی هفتم:عاشق اینم که تو وبلاگ های دیگه در مورد وبلاگ من مطلبی مینویسن.همه آدمها شیفته تمجید هستن و منی که سراپا خودشیفته هستم هم از این قضیه مستثنی نیستم.
یاوه گویی هشتم:یه بار من پیشنهاد دادم که یه گروه تو تلگرام بسازیم که خیلی ها موافق نبودن.اما الان دوباره این پیشنهاد رو مطرح میکنم که یه گروهی بسازیم توی یکی از این نرم افزارها.یه جوری هم باشه که کسی شماره کسی رو نداشته باشه.
یاوه گویی نهم:دلم میخواد یکی از همین روزها حسابی مست کنم.
الانم در حال حاضر مست هستین که اینقد یاوه گفتین :)
والا اگه قصد نداری تو گروهت مخ بزنی،من موافقم!
قول نمیدم بهت که این کار رو نکنم
از خانوم میانسال هم نگذشتی ؟؟؟ ای وای بر من !!!
نگاه معناداری کرد آخه
تونمیتونی بد بخت باشی اما خوشبختم نیسی
خانوم مسنه قشنگ بود!چ جوری رفتی ک بش شماره بدی؟؟
والا همینجا تو پستات خوندم ک عاشق شمالی!
ی جوری میفهمیم
گروه ساختین منم پایه م خخخخخ
نمیدونم والا
همه به نظر من قشنگ هستن.جور خاصی نرفتم
یعنی آدم چقدر میتونه ریلکس باشه؟؟
در چه موردی؟
خیلی ممنون از وب سایت خوبتون وبتون خیلی عالیه موضوعاتشو متنوع ترکنین بهتره
6325
خدا نکنه اتفاقی برات بیفته ترا یس بیکل مهربون
رایان فدایی داره
آخه به یه زن میانسال چه میلی داشتی؟!!
شمال خیلی هم خوبه :)) زمین خشک و بایر که دلگیر تره.
با پیشنهاد گروه موافقم.همینجا لینکو بذارین هر کی خواست عضو شه که دیگه نیازی به شماره هم نباشه.
نمیدونم والا.میل مبهم هوس داشتم
ازونجایی که خانوم میانسال نخوابوند تو گوشت پس شاااید درست فکر میکردی
بابا تو چته تراویس? اه نمیدونم تو دنیای واقعی اگه تو رو میشناختم میخوابوندم تو گوشت یا نه?
مریض شدی دیگه بابا! اه
احتمالا میبوسیدی منو
خوب اگر تا مدت ها ننویسی میفهمیم که دارفانی رو وداع گفتی برادر
گروه رو شدیدا هستم،
خدا رحمتم کنه
خوب یه کاری بکن پس واسه گروه
بازهم جالب نوشتی.
خیلی خوبه که اینقدر راحت حرفات رو میزنی؟
چیزی هم تو دل تو نگفته باقی میمونه یعنی؟
با الهام موافقم. تو که از پشه ماده هم نمیگذری (چشمک)
خوشبختی بیشتر ی حسه که ممکنه ادم تو شریط معمولی داشته باشه وتو ی شرایط خاص نداشته باشه
تو هم جو گیریا به خاطر ی لبخند شماره میدی .ههههه
خوب اگه مدت طولانی نیایی میفهمیم مردی
مگه قیافه ت چجوریه الان
من یه بار تو خیابون واسه خودم میرفتم تو خیالات خودم غرق بودم واسه خودم لبخند میزدم و الکی الکی به یه پسر بیچاره نگاه می کردن درحالیکه اصلا حواسم بهش نبود اون فکر کرد دارم بهش نخ میدم اومد سراغم
حالا مگه زن میانسال چشه بیچاره دل نداره ?
شمال خیلیم خوبه خودتو لوس نکن
همش دوست دارم نظر بدم ولی یک خانم دیگه با همین اسم اینجا کامنت میذاره... برا همین نمیشه نظر بدم
گروه درست کردی منم عضو کن
حتما
یاوه گویی ششم ..سیاه سوخته
یاوه گویی هفتم ..کم ظرفیتی ،تعریفو تمجید میخای
یاوه گویی هشتم ..راه خوبیه واسه مخ زدن
یاوه گویی نهم.. خونه بابا از این خبرا نیس
من هیچ وقت حرفای تو حالیم نشد.ضمنا سیاه و سبزه هم نیستم
خیلی دوست دارم ازنزدیک ببینمت
دختری یا پسری؟؟؟تو رابین آشنایی با مادر نیستی؟؟؟
خدایا تو این مستی چی هست شمامردا عاشقشین؟
نمیدونم والا