تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

راز، چیزی است که بقای آن در محافظت است و هلاک آن در افشاء

برشی از زندگی سگی اول:امروز به همسرم گفتم که من علاقه ای به شمال اومدن ندارم اما به خاطر تو میام.و آمار یه دختری رو درنیاوردم که واسه برادرش در نظر داشت.چون ازدواج برادرش به من ربطی نداره.به خاطر این دو موضوع و این که من زیاد کار میکنم از من ناراحته چند مسیج بلندبالا واسم نوشت که توشون به صراحت گفته بود که علاقه ای به زندگی مشترک با من نداره و دلش میخواد طلاق بگیره و امیدواره که با یه آدم دیگه ازدواج بکنه.

برشی از زندگی سگی دوم:چهار روز پیش با یه دختری توی یه پاساژی دوست شدم که نقاش بود.دیشب به من زنگ زد و تا تونست منو تحقیر کرد و منم یک کلمه حرف نزدم.به من میگفت مثل سگ دروغ میگی.تو کار نمیکنی و بیکاری.فکر کردی من خرم؟کدوم کاری هست که از صبح تا شب باشه و الخ... .خلاصه نمیدونم رو چه حسابی کلی به من بدوبیراه گفت و قطع کرد.

برشی از زندگی سگی سوم:هر چی بیشتر میگذره دعواهای بین من وسین چشم سبز کمتر میشه و در طرف مقابل هم عشق و علاقه ما کمتر میشه.نمیدونم کی ولی فکر میکنم یه روزی طلاق بگیریم.

نظرات 15 + ارسال نظر
maria سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 05:11 ب.ظ

چه بد!
بهتره خیلی بیشتر فکر کنید و لحظات زیبا و خوبی رو که با هم داشتید رو مرور کنی ،حنما یه چیزهایی بوده که اوایل به نظتون فوق العاده بوده!
اگر میتونید یه مدت دور از هم زندگی کنید

من سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 05:13 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com/

ای بابا
من فکر کردم دارین به آرامش میرسین که کمتر دعوا میکنید
اون خانوم نقاش حالش خوب بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عقاید مجستیک آقای دکتر سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 05:29 ب.ظ http://beeeauty.blogfa.com

سین چشم سبز رو به یه دختر نقاش فروختی ؟ خب حداقل امیدوام در ازدواج بعدیش خوشبخت بشه و شوهرش بهش خیانت نکنه .

خانم ف سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 05:56 ب.ظ

طلاق و جدایی و یا قطع رابطه اصلا چیز بدی نیست.یه مدت دور باشین خوبه.

یک زن سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:45 ب.ظ

شما خیلی با سرعت میرین
این ادا طوارا واسه دهه دومه زندگی مشترکه

Mohamad سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:04 ب.ظ http://alamtu94.blogfa.com

بهتره بجای استفاده از،،
برشی از زندگی سگی من،،، از
ورقی از دفتر زندگی من،، استفاده کنی

تازه وارد سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:45 ب.ظ

هح
هحح
هححح

لوچیا سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:53 ب.ظ http://muir.blogfa.com/

زندگی بالا پایین زیاد داره
درست مثل احوالات آدما
نگرانش نباش تراویس
منی که دارم وبلاگ تو رو می خونم، حق رو به تو می دم. تو (با اینکه آدم بده ی فیلم هستی)، اما همونی هستی که تماشا چی دلش می خواد به مرادش برسه.
اگه دزدی، (مثل 11 و 12 و 13 یار اوشِن) دلم می خواد الماساتو بقاپی و دست طرفو بذاری تو حنا
اگه معلم بداخلاقی (مثل پروفسور اسنیپ توی فیلم هری پاتر) عاشق بداخلاقی هات می شیم
به این خاطر که بیشتر می تونیم باهات همذات پنداری کنیم.
چون عادما معمولا پز خوبی هاشونو می دن.
اما تو، تا می تونی، از تابوهات حرف می زنی.
اما از حق نگذریم، نمی شه همیشه یه طرفه به قاضی رفت.
ما نمی دونیم تو دل زنت چی می گذره.
خودتو بذار جای اون. کاش اونم یه وبلاگ داشت و من می تونستم تصادفی پیداش کنم. چقد خوب می شد.

اذر سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:36 ب.ظ http://azar1394.blogfa.com

سلام .نبودیت ؟

مینااااا چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:17 ق.ظ

از دست تو.... باهر کس و ناکسی سلام علیک نکرده دوست میشی! یه کم سنگین باش مررررد.
در ضمن اگر برای برادرخانومت کاری کنی خانومتو خوشحال میکنی و بهش نشون میدی ک دوستش داری .پس نگو بیخیال و به من چه!! چون توی دیدگاه خانومت تاثیر داره...

امین چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:58 ق.ظ

خودت باعث میشی که زندگیت به قول خودت سگی باشه

بیضا چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:46 ق.ظ

یکم تلاش کنید واسه حفظ زنده ګیتون، اخه چرا طلاق هم مثل ازدواج کردن شده که اګه یه روز ازدواج کنیم و حتما باید یه روز طلاق بدیم؟

عقاید مجستیک آقای دکتر چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:33 ب.ظ http://beeeauty.blogfa.com

یعنی اصلا به طلاق فکر نمی کنی ؟ نمیدونم اما با توجه به پشت بعدیت باید تصمیمت با طلاق جدی باشه .

تقریبا جدی شده

رهگذر چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:39 ب.ظ

نوشته های همه پست هاتو کنار هم بذار ببین چقدر ضد و نقیض در مورد زنت حرف زدی! اینقدر به شعور خوانندهای وبلاگت توهین نکن! ظاهرا موضوع چیز دیگه ایه و حتما گند کارهای بی شرمانه ت در اومده و زنت فهمیده اما تو داری موضوع رو جور دیگه جلوه میدی.

نیست خواننده های وبلاگ بهم حقوق میدم.منم مجبورم اینجوری بنویسم و موضوع رو به قول تو جور دیگه ای نشون بدم که حقوقم قطع نشه

مانیا چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:48 ب.ظ

اگه من مرد بودم و شرایط تورو داشتم با یه خانومی که با کمالات و مطمنه آشنا میشدم تا کمی به آرامش برسم ...به قول کامنتا اسلام راه نشون داده میتونی صیغه باشی ..ولی دیگه خدایش انتخاب اشتباه نکن ...ساده نباش
هر چی فکر میکنم میگم چطور یکی میتونه به شوهرش عشق نورزه!!اصلا مگه میشه مگه دارین ؟؟؟
ادم گاهی از ازدواج میترسه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد