توی یکی از کافه های خیلی معروف تهران به طور اتفاقی من و برادرم رفتیم تا یه چیزی سریع بخوریم و جون بگیریم.به طور اتفاقی اون گارسون اونجا از حرف زدن ما باهم ما فهمید جنوبی هستیم و با برادرم شروع به حرف زدن کرد و کاشف به عمل اومد که فامیل زنش میشه و القصه دنیا چقدر کوچیکه.
من برم استیج رو ببینم.فریال جونم میخواد بخونه.
با وبلاگتون خیلی حال کردم بقول خودمونیا دمتون گرم
واقعا وبلاگ محشری دارین بازم تشکر میکنم
امیدوارم به سایت ماهم سری بزنی شاید به دردتون بخوره یروزی
به امید دیدار
8986
برو بابا
بدویید برید الحق و النصاف همتون جقول هستید،می بخشیدا اعصاب ندارم یه جا باید حرفم رو میزدم
خیلی تخمی خوند فریال.من دیگه ازش حمایت نمیکنم.
اون کلمه جقول هم خوب اومدی.دمت گرم
:)))))
فریال جونم :))))))))
کجای جنوبی ایی رفیق؟دقیقا کدوم شهرش؟
ارادت داریم
فعلا که فریال جونتون به لطف خدا حذف شد...
:||
از ناراحتی نه شب دارم و نه روز
پس واسه فریال ناراحتی که سر ما خالی میکنی.خخخخخ.
ناراحت نباش. این دخترای رشتی مث فریال ... ارزش ناراحت کردن ذهن قشنگ ترای مارو ندارن.
رشتی ها با کلک هاشون. اییییشش.
هلنا خیلی خوب میشه اگه همه رو جمع نبرین.اتفاقا خیلی از دخترای گیلانی هم باهوشن هم توانایی های زیادی تو موارد مختلف علمی به دست آوردن.صرف وجود فریال و اینکه شما شناختینش تو استیج نباید که به کل رشتیا توهین کنین؟
تازه فک کنم آدمای خوب یا بد تو هر شهری پیدا میشه.سوء تفاهم نباشه من نه فریال و تایید می کنم نه رد چون هیچ کسی حق نداره بقیه رو قضاوت کنه.امیدوارم بعد از خوندن این کامنت یکم بیشتر فکر کنید بعد نظری که تو ذهنتون هست و رو تایپ کنین.ممنون