امروز با یه دوست خوب به اسم"میم لبخند قشنگ"رفتم بیرون.جاهایی رفتم که ندیده بودم.و حسی رو تجربه کردم که فراموشش کرده بودم.بعد از مدتهای خیلی زیاد،بعد از مدتهای مدید حالم به معنی واقعی کلمه خوبه.حالم خوبه.
"میم لبخند قشنگ"مهربون،پاک و بااحساس بود.وقتی زیر درخت چنار نشسته بودم و نرم ترین و معصوم ترین و زیباترین دستهای کهکشهان راه شیری توی دستام بود به معنی واقعی کلمه خوشبختی رو احساس کردم.نسیم خنک و سایه درختها و اون صدای نازش منو دوباره زنده کرد.چشمهام رو بستم و با خودم گفتم لعنت به این زندگی که هیچ وقت نمیتونه حتی سر سوزنی توی من بزاره.
کی میدونه آخرش چی میشه و ما به کجا میرسیم،ولی هر چی شد من همیشه میگم که کس خواهر مشکلات و سختی ها و این که
آری آغاز دوست داشتن است و گرچه پایان راه ناپیداست،من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست و این جور صحبتها
عاشق همتون هستم
خوشحالم که حالت خوبه
فدات
امیدوارم بشه "میم زندگی" :)
برای ازدواج از خدا بخواه یه دونه از بهترین هاش و سر راهت قرار بده :)
ممنونم
تویه دوتا پاراگراف اول کلی حس گرفتم ولی تو پاراگراف سوم انقد خنده م گرفت که حد نداره. خدا خیرت بده سره صبحی کلی خندیدم
خیلی بامزه مینویسی واینکه از نوشتت معلومه حالت خوبه
خوشحالم که خوبی و حالت خوشت مستدام
قربونت عزیزم
تراویس ګرچه هیچی نګفتی و نمیدونم که با سین چشم سبز به کجا رسیدی ولی اګه همه چی تموم شده به یک زنده ګی جدیدو ازدواج فکر کنی بهتره چون الان وقتشه که بچه داشته باشی و زنده ګیت سروسامون بګیره
مرسی
الهی که همیشه حال دل همه ی ادما خوب باشه ...
الهی آمین
خوش باش همین
فدات
به قول یکی: حالم خوب است .. فقط گذشته ام درد میکند...
واسه من گذشته ها گذشته دیگه