دیشب بعد از مدتهای مدید خیلی خوردم و خیلی رقصیدم چون دلم داره خوش میشه به زندگی و وقتی خوابم گرفت.نیمه های شب خواب عجیبی دیدم.خواب"سین چشم سبز" رو دیدم.خواب دیدم که خونه بزرگی دارم و اون رو تصاحب کرده و با دوتا خواهرش و برادرش توی خونه نشسته.زنگ خونه رو زدم و اومد بیرون.توی خواب هم ازش متنفر بودم به خاطر این که خونه منو تصاحب کرده.اما وقتی اومد بیرون دلم واسش سوخت،چهره اش خیلی پیر شده بود.تقریبا بیمار بود و خیلی علیل شده بود.بهم گفت:ببین چطور شدم.منم بهش گفتم بیماری ممکنه واسه هر کسی پیش بیاد.زد زیر گریه و خیلی گریه کرد.من کمی ناراحت شدم توی خواب و دلم واسش سوخت.
درود و لایک مطلبتون واقعا عالی بود
الکیه
خب خیلی خوردی و رقصیدی خوابت الکی هست. میتونی بش توجه نکنی!
باشه
چه مهربونی تو
مرسی