صبح جمعه خیلی زود توی BRT اون ته مّها نشستم تا بیام سرکار و هدفون رو چپوندم توی گوشم و آهنگ"هر شب" رو گوش میدادم.هیچ کس توی اتوبوس نبود و همه صندلی ها خالی بودن که یه مرد میانسال که کفش رو بدون جوراب پوشیده بود اومد قشنگ نشست بغل دست من و پاش رو چسبوند به پای من.
خواستنی بودی
شک نکن.خیلی هم خواستنی بودم
الله اکبر!
دیگه بعضی ها اختلالات مشکل سازی دارن و شاید عجیب غریب