راهم رو گم کردم.دلم میخواد مثل فیلمها دری باز بشه و تمام تصویر سفید بشه و صدای آرش دارا بیاد که میخونه کاش اینجا بودی و من نصفه و نیمه نبودم..... .بعدمن به سمت روشنایی و نور مطلق لایتناهی برم و همه چیز تموم بشه و من به آرامش مطلق برسم.
صادقانه بگم با هیچ دختری دلم خوش نمیشه و هیچ دختری هم دلش به من خوش نیست.
راهم رو گم کردم توی کوره راه زندگی و فقط روز رو شب میکنم و شب رو روز.
خب.... شاید قراره نیمه ی گمشده ات با اتفاق عمیق دیگه ای پر بشه......این گشتن ها بیهوده است.....اگه به عشق معتقد باشی خودش باید رو به سوی تو اتفاق بیفته.....صبور باش دوست.....
تا کی صبوری آخه؟؟؟
شدی مایه خنده وبلاگستان
دستت ممنون
گروه چی شد؟؟
اینو مدتها پیش بهت گفتم......بگرد دنبال آرامشت.. تمام این نوشته هات برای من به شخصه .قابل باور نیستن. .گاهی اوقات فریاد کردن بهتر از ..فیلم بازی کردنه.خودت باش....خوبی.میتونی خوب تر باشی...
سعی خودم رو میکنم.ولی بعد از پیدا کردن اونی که دلم باهاش خوش میشه
خب عشق و علاقه و دوست داشتن با یکبار دیدن و صحبت کردن ایجاد نمیشه!
زمان لازمه......
عادت نکن ب دیدن و رفتن...
حرفت منطقیه.قبول دارم صد در صد
خوابی است که بین لرز و تب میاید
جانی است که از صبر به لب میاید
بیهوده خروس لعنتی می خواند
شب می رود و دوباره شب میاید
هیچی ازین ول معطل بودن و انتظار بیهوده و سردرگمی بدتر نیست.
دل خوش شدیم به ی معجزه به ی تکون درعین حال بهمونم باور نداریم
میدونیم خبری نیست نمیشه
پس جور آدم خودشو جموجور کنه
بقیه ملت خدایی چکار میکنن...
نمیدونم والا
توکل کن بخدا. شاید درست شد!
خیلی حس بدیه...
با حس منطقی بخون
تو قلبت شکسته... شاید باورت نمیشه که زندگیت با سین چشم سبز اینطور شده...
تراویس همه ما یه روز میمیریم
تا وقتی زنده هستی شاد زندگی کن و خوشبخت
فدات بشم
دستت رو بده
بیا به سمت روشنایی
باشه
کی میای؟؟؟؟
نمیای؟؟
مرد عمل نیستی