هفت سال پیش من سرباز نیروی دریایی بودم و تفنگدار دریایی بودم.دوستی داشتم که اهل رشت بود و توی یک اتاق زندگی میکردیم،خیلی پسر خوبی بود و خیلی زیبا بود.روز آخر خدمت و بعد از دو سال رفیق گرمابه و گلستان بودن وقت خداحافظی همدیگه رو بغل کردیم و موقع خداحافظی بهم گفت که همیشه خودت باش و راستگو باش توی زندگیت.منو بوسید و بهم گفت تو بهترین رفیق من بودی.
چهار ماه بعد از خدمت توی مسیر رشت و رودبار تصادف کرد و جونش رو از دست داد.ولی همیشه حرفش توی گوشم هست که هیچ وقت توی زندگیم دروغ نگم.
ممکنه دیگه هیچ وقت ناخن های طرح دارش رو نبینم،ممکنه دیگه هیچ وقت خندیدن و چال لپش رو نبینم،ممکنه دیگه هیچ وقت تو ماشین واسش با آهنگ نی همبون شونه ام رو مثل جنوبی ها نرقصونم ولی پیش وجدان خودم آسوده خاطر هستم.
----------------------
بعدانوشت:همه چیز تموم شد.چه شادی کوتاه و شیرینی بود.
خوشحالم که دخترایی هم هستن که براشون مهمه رابطه قبلی طرف تموم شه...
کاش همیشه راستگو بودی
ولی من مطمئنم به جرم راستگویی ترکت نخواهد کرد... شاید به جرم دروغگویی که قبلا انجام دادی تصمیمهایی بگیره.. اما بخاطر راستگویی هرگز
ولی ترک کرد
باز دمت گرم که شما پاشدی رفتی عین حقیقت ُ گفتی ....
پست زدم باز برات ! اسپشل!
خیلی گلی.کاش آدرس وبلاگت رو هم میزاشتی
تراویس من واقعا متاسفم :( معلومه واقعا لپ چال جانت رو دوست داشتی که همچین پستی گذاشتی .
بیخیال قبلیا پیش به سوی بعدیا
مرسی
واسه راستگویی ترکت نکرده واسه طرح عقلانی اینده زندگیش ترک کرده
سلام.
از دیروز تا حالا دارم وبلاگتو میخونم.
از اونجایی که نوشتی مال این دوره نیستی همش منو یاد فتحعلی شاه قاجار می انداختی...عاشق شراب و زن...البته اونم دنبال عشق و وصال بود...شاعر هم بود...میدونستی؟آهان راستی از تاریخ متنفر بودی!ولی من هر چی مطالب تو که از الف و ب و سین و ف میگفتی یاد این شعر میفتادم که میگن اون سروده:
از مهر روی گلرخان،در سینه دارم خارها
آتش به جان و دل زنند این آتشین رخسارها
بر روی ما،ای باغبان بگشا در گلزارها
تا کی به حسرت بنگریم از رخنه ی دیوارها؟
واقعا شعر زیبایی بود
خیلی دلم برای سین چشم سبز سوخت...شاید به قول خودت تو آدم بدی نباشی ولی خب اون حقش این نبود...کاش اونم فقط باهات دوست میشد و بعد یه مدت کات میکرد و میرفت و مطلقه نمیشد...شاید طلاق برای تو خیلی مهم نیست ولی خب اون هم زنه هم طبق تعاریف تو برای خودش و روابطش حد و مرزی داره...قطعا بهش سخت میگذره...کاش به کسی که لایقشه برسه...
امیدوارم
شاید نظرش عوض شه دخترا یهو جو گیر میشناااا.به نظرم اگه خیلی دوسش داری بهش پیام بده اگر طلاقم تموم شه بازم نظرت همینه؟؟؟؟؟؟
بهش فکر نکرده بودم.پیشنهاد خوبی بود.اگر خودش پیام داد بهش میگم
فیل چهل روز چهل شب رو ببین فکر کنم به یه دوره چهل روزه پرهیز از خانمها نیاز داشته باشه روحت
ولی خودم همچین فکری ندارم
فیل چهل روز چهل شب رو ببین فکر کنم به یه دوره چهل روزه پرهیز از خانمها نیاز داشته باشه روحت
خب خودت پیام یا پی ام بده بهش . شاید وقتی بفهمه انقدر دوسش داری بگه بله که نظرم عوض میشه
نه.این راه درستی نیست.
مگه نداشتی؟؟:|
miss-teacher.blog.ir
خودم دیدم.واسه بقیه میگم
پیشنهاد دوستانه من به شما اینه که هرچه سریعتر به یک روانشناس مراجعه کنید. شاید با چند جلسه مشاوره تکلیفت با خودت روشن شه. این اشفتگیها کار دستتون میده.
الان داشتم وبلاگت رو میخوندم
یاد قدیمیا بخیر
آناچرا یهو محو شد ؟؟؟؟؟؟؟
دعواهای خوبی میگرفت با همه
کلی باحال بوددد
اولین گروهی که زدی هم کلی باحال بود
یادش بخیر
آفرین بهت.. صداقت پیشه کردن کار هر کسی نیست.. خوشم اومد. به احتمال زیاد همین روزا برمیگرده سمتت.
احتمالش صفر درصده
آخی تراویس
دلم گرفت
واسه خودت
واسه خودم
واسه دوست سربازت
واسه سین لپ چال
واسه همه شادیهای کوچک
واسه زندگی که داره میره و هیچ عشقی توش نیست
سخته تراویس
اما درست ترین کار همین بود که انجام دادی
شاید غمکین و دلسرد اما با خیال راحت سر به بالین میگذاری
خوشحالم با همه علاقه ات کار درستی انجام دادی
در مورد کامنتهای خانم ... سکوت میکنم
بهتره
درست میگی نازلی جان.زندگی خیلی کوتاه تر از اونی هست که با عدم صداقت و دروغگویی بگذره.شاید یک روزی منم جواب صداقتم رو ببینم
با سین چشم کارت به کجا رسید ؟
تلفنی حرف بزنید شاید به توافقی رسیدید یا اینوری ویا اونوری
فایده نداره.من که از خدامه تموم بشه
بیزارم از اخرین خاطره هایی که از یه فرد داریم....زجرآورتر از این خاطره ها تو دنیا نیست
همیشه صدق نمیکنه ولی خب طبق اصول فیزیک هم میبینی درسته جملات...
کسی ک وسط یک رابطه تموم نشده میاد..براحتی هم میزاره میره..
کسی ک وسط یک رابطه تموم نشده میاد..یکی هم پیدا میشه وسط رابطه اش میاد...
کسی ک وسط یک رابطه تموم نشده میره با شخص دیگه ای...وسط رابطه دومشم میره دنبال رابطه سومی...
اگر ترکت کرد بخاطر عدم صداقت اولیه ات بوده.شاید اگ اول میگفتی یا دوستت نمیشد یا اول راحتتر تصمیم میگرفت..
تا ذهن خودت آروم نشه.فرد موردنظر سرراهت نمیاد... .یکم به خودت اهمیت بده و رسیدگی کن تراویس.هرشخصی لایق بهترینهاست برای زندگی.بهترین خودت باش:)
ممنونم نل
تو این روابط و جدایی ها کسی مقصر نیست. دخترعذاب وجدان میگیره که ای وای نکنه من دارم باعث و بانی این جدایی میشم و یا ممکنه به زندگی یا همسرش برگرده من نباید باعث بشم که این اختلاف ببشتر بشه. بهترین راه اینه اول جداییت قطعی بشه. اینجور درصد اینکه عشق هات رو به این دلیل از دست بدی خیلی کمتر میشه.
برات آرزوی یه عشق پایدار و خوشبختی وصف ناپذیر میکنم :)
ممنونم ازت