یلدای اول:دو سه شب دیگه شب یلداست.نمیدونم خونه مادر عزیز دل باشم یا خونه مادر خودم یا خونه خودم.هر جا که باشم دوست دارم عزیزدل لالنگم باشه و مست بکنم.
یلدای دوم:اگر میشد در کشور دیگه و با اصالت دیگه ای به دنیا میومدیم قطع یقین همه دوست داشتن انگلیس و امریکا و اروپا باشن.ولی من واقعا دلم میخواست عربی باشم از یکی از کشورهای حوزه خلیج یا افغانستانی باشم.
یلدای سوم:گرونی مثل کیری که میره تو کون جا باز کرده و عادی شده واسمون.و داریم لذت هم میبریم.
یلدای چهارم:هندزفری که میزارین تو گوشاتون صداش رو کم بکنید،پرده گوشاتون پکید درست بشو نیست هان.
یلدای پنجم:کسی سریال Orange Is The New Black رو میبینه؟؟
یلدای ششم:آدمها همیشه خوب نیستن.کمال گرا نباشین.همه نقطه ضعف دارن.
منم اگه قرار بود جای دیگه ای باشم قطعا یک کشور فارسی زبان بود .( بس که عاشق زبان فارسیم) .کما اینکه نزدیک بود این اواخر برم تاجیکستان . بماند که اینقدر محبوب بودم همه از گوشه های لباسم می کشیدن که تو رو خداااااااااااااااااااااااااا بمون!
لباست در نیومد؟؟؟
نه الحمدالله جنس لباسه خوب بود .ابرومون حفظ موند
خو خدا رو شکر
تو همون خانم الف قدیمی نیستی؟؟
نه من یک نمونه جهش یافته هستم . یک ده سالیه که از دنیای وبلاگها دور بودم. به سختی تونستم یک سری وبلاگهای فعال رو پیدا کنم.