از زمانی که کرونا گرفتم یعنی از تیر ماه تا الان حالم خوب نشده و پست کووید سندروم دست از سرم برنمیداره و دچار عوارضی چون تب و تعریق و عفونت هایی شدم که ناشناخته هستن
عزیز دل حامله بود و بچه مون توی سه ماهگی مُرد،خیلی غصه خوردیم جفتمون.حیف بود.چقدر خوشحال بودیم به خاطرش،صدای قلبش رو ضبط کرده بودیم و هی گوش میدادیم و کیف میکردیم و می خندیدیم.ولی قسمت نبود،قلبش بدون هیچ دلیلی وایساد
دیگه مثل سابق نیستم و خیانت نمیکنم و دنبال دخترا و زن ها و پسرای خوشگل نیستم.مدتهاست که فقط زندگی ام رو میکنم،میرم سرکار،میام خونه،فیلم و سریال میبینم و استراحت میکنم.
هر از گاهی میرم تراپی،نیاز نیست به مشکل بربخورم بعد به فکرش بیفتم.هر از گاهی میرم حرف میزنم و بهم چیزای خوبی میگه تراپیست،زندگی و حالم بهتر شده.
مستاجری دارم که بعد از اتمام قراردادش از خونه بلند نمیشه و اجاره هم نمیده و میگه هر کاری میخوای بکن.توی این کشور مزخرف هر قانون احمقانه ای مثل مهریه و مصوبات ستاد کرونا و غیره درست میشه و تصویب میشه ضررش فقط به من میرسه.
وبلاگت یک مدت کلا نبود گمانم، فکر کردم کلا بستی و رفتی.
سایه ت بالا سر ما مستدام
آقا خیلی چاکریم.ما مخلصیم
برگشتیم دیگه،همه وبلاگ های قدیمی بسته شده ولی من همیشه هستم