تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

هرگز قدرت حماقت انسان را دست کم مگیر.

یه چیزی میخواستم بگم ولی یادم رفت آهان یادم اومد.ظاهرا چند پست پایین تر نشون داد که ابول سیاه پوستا طرفداران زیادی داره.خدمت شما عرض کنم که یه دیک بزرگ  هم چنان خوب و دلچسب نیست،البته که من زن نیستم و نظری نمیتونم بدم ولی خوب یه چیز کوچیک و کلفت که طولش اندازه یه ویفر رنگارنگ و کلفیتیش قدر یه حشره کش تارومار باشه خیلی بیشتر به دل میشینه تا یه خیار چنبر دراز باریک شل و ول.حالا بازم خودتون میدونید.ما که ناز همبرگری دوست داریم.

سخن دوم:یه نون خامه ای واسم تعریف میکرد که چند ساله نامزد داره و تا حالا دست و دهن هم به دم و دستگاه همدیگه نزدن و خواهر برادریه رابطشون،نمیدونم والا باید قبول کنم یا خیر،ولی اگه واقعیت داشته باشه عمرشون بر فناست،زندگی شیرینش به همخوابگی و لذت بردن از تن دیگران هست.بعد چند سال دیگه آدم پیر میشه.تا جوون و هات هست آدم باید لذت ببره،البته کاندوم و رعایت مسائل بهداشتی فراموش نشه.بعدا زگیل نگیرین بندازین گردن من بدبخت

سخن سوم:خواننده های وبلاگ زیاد شده قربونشون برم.


نظرات 21 + ارسال نظر
جزر و مد شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 12:12 ق.ظ

وبلاگ همچنان جذابه. اینستا همه اش شده تبلیغ، تظاهر، دروغ. هر چند واقعیت همون شده انگار. وبلاگ خیلی خوبه کلا.

اره والا

مهدیه شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 07:43 ق.ظ

حسود

واقعیت رو گفتم

M شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 10:04 ق.ظ

سلام . فرض کن الان در سن ۸۰ سالگی هستی !!! و نیازها و غرایز ؛کاملا فروکش کرده !!! و دیگه دغدغه چگونه زندگی کردن نداری....
اگر از تو بپرسند چراااااا، چرااااا زندگی میکنی و آیا این زندگی ارزش زیستن دارد یا نه چه جوابی میدی؟؟؟؟

والا تو خیلی زیادی روی من حساب باز کردی،اونقدری هم چیزی بارم نیست.ادای آدم حسابی ها رو در میارم.
ولی خوب اگه به اون سن برسم،طبعا اون موقع به فراخور سنم نیازها و چیزهایی هست که توی زندگیم بهشون فکر میکنم

Ss شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 10:47 ق.ظ

ببین اونی که تو توصیف کردی و به به و چه چه کردی ما بهش میگیم لوبیا، که همه مردای ایرانی دارن و اصرار هم دارن که استاندارده و بهترینه، خلاصه که لو دادی خودتو شومبول لوبیا!
در مورد سکس هم، بیفرهنگ نباش، همونطور که برای من قابل هضم نیست که تو بعنوان یه مرد چیپ مدام ازدواج میکنی و از اون ور بعنوان یه مرد روشنفکر دم از روابط آزاد میزنی، تفکر و سبک زندگی بقیه هم ممکنه برای تو عجیب باشه.
هرچند که ر اجع به تو، تفکر و سبک زندگی میلیونها ایرانی سرگردان بین سنت و مدرنیته س و برامون عجیب نیست اصلن. شوهرخاله ای داشتم بادوتا زن و هزاران دوست جنسی. خواستم بگم تعجب الکی نکن لوبیا پلو!

لوبیا بکارم توی باغچه ات عصبی
لوبیا پلو با ماست و سالاد دوست دارم

سوزنبان شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 02:47 ب.ظ

خدا پدرتو بیامرزه دادا.
من هر وقت میام وبلاگت و نوشته هات و ایضا پاسخ به کامنتهاتو میخونم کلی میخندم.
دمت گرم دادا

نوکرتم سلطان،تاج سری

M شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 06:36 ب.ظ

حرف درستیه !! هرگز قدرت حماقت انسان را دست کم نگیر!!!!
فکر کنم این جمله می خواد بگه ؛ انسان فقط نیاز و غریزه نیست و اگه انسان در این سطح بمونه با جماد و نبات و حیوان تقریبا هم سطح میشه .
یعنی میشه ما انسانها حماقت نکنیم و یکی دو سطح خودمون رو بالا بکشیم !!! ولی چگونه و چطور ؟؟؟؟ کاش یکی جواب این سوال رو می دانست!! راستی تراویس برای پست هات تیتر های خوبی انتخاب میکنی .

قرار نیست بیشتر از این سطحمون بالا بره
مرسی که عنوان های منو دوست داری
منم اگه دختری دوستت دارم

هفت دقیقه شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 10:00 ب.ظ http://7min.blogsky.com

چقدر گوگولی شدی ترا

اره دیگه حتما که نباید کون دریده باشم و پاچه پاره

مهدیه شنبه 20 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 10:23 ب.ظ

منم حقیقت رو گفتم

گاییدی ما رو ناموسا

سمیرا یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 03:31 ق.ظ

من و شوهرم تاحالا با هم رابطه کامل نداشتیم.البته فقط چندماه با هم زندگی کردیم و اون الان ایران نیست و قراره منم برم ک خب دو سال شد و ویزام نیومد هنوز. همه زندگی ک سکس نیست. رابطم نداشتیم چون خیلی استرس داشتیم برای سفرش و مشکلات دیگه.و اینکه تو الکی تظاهر میکنی ب هرزه بودن.من ک فکر میکنم خیلی هم متعهدی

حالا کجا میری به سلامتی؟
مرسی که به من اظهار لطف میکنی

M یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 12:25 ب.ظ

خوبه اینقدر مطمئنی!!! دوباره می خواستم بپرسم چطوری به این اطمینان رسیدی؛ ترسیدم به خار و خاشاک کشیده بشم...
ولی از اونجا که گفتی قدرت حماقت انسان رو نباید دست کم گرفت ؛ من یه احتمالی رو در نظر میگیرم همیشه.....
مرسی اجازه میدی سوال بپرسم....

قربان محبتت
من هیچ وقت بی ادبی نمیکنم
هر چی بپرسی من پاسخ میدم
نوکرتم
اگه دختری هم خیلی دوستت دارم.اگه پسری هم که تاج سری

سمیرا یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 09:25 ب.ظ

استرالیا

خیره ایشالا
کی خودت میری؟

مهدیه یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 10:09 ب.ظ

اوکی
بای

بوس
بوس

الناز دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 12:34 ق.ظ

کاش یکی هم بود منو میبرد خارج :(

بیا خودم میبرمت خوشگله.خارج خبری نیست

سمیرا دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 02:04 ق.ظ

ویزام بیاد میرم. ویزای پارتنر قبلن ۸ ماهه ماکس میومد.الان نزدیک دو ساله واسه من نیومد

عیب نداره گلم.میاد نگران نباش خوشگل خانم

M دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 09:59 ق.ظ

لطفا اگه امکان داره: برامون بنویس که اون کارکتر سین چشم سبز عاقبتش چی شد؟؟؟؟ آیا موفق شد دوباره ازدواج کنه؟؟؟؟
اگه متوجه بشی هنوز نتونسته ازدواج کنه و افسرده شده : آیا دچار عذاب وجدان میشی یا نه!!!! یا اینکه کلا به مقوله ی وجدان و این حس درونی که مدام در مواقع اشتباهات آدم رو ملامت میکنه اعتقادی نداری؟؟؟؟

زندگیم رو داغون کرده و ازدواج هم کرده و چند ماهی یه بار هم با شوهر بی غیرتش پیدا میشه و از من مهریه میگیره

Ss دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 11:18 ق.ظ

چلا بهم گفتی عصبی؟!!! خب واقعن اونها که میخوان به گناه نیفتن ازدواج میکنن، و اگر تو مذهبی طور نباشی ازدواج مسخرس، حالا دیگه حساب کن اونی که مدل مذهبی نیست و از ازدواج هم ضربه ی بدی خورده، باااااز میره ازدواج میکنه دیگه آی کیوش چنده خداوکیلی. بخدا قصدم توهین نیست واقعن نظرم همینه. اگر از گناه نمیترسی هم میتونی با یکی زندگی کنی و هم میتونی نیازتو برآورده کنی، خب، ممکنه بترسی طرف رو از دست بدی، اگر واقعن انقدر برات مهمه پس چرا نمیتونه نیازتو رفع کنه؟ پس چندان هم از دست دادنش مهم نبوده.
ببین، یه دودوتا چارتای ساده س، اینا رو ب تو میگم چون فکر میکنم میفهمی، متوجهی؟
یعنی میگم چطور استدلال کردی که باز رفتی ازدواج کردی و باز دققققیقن داری عین قبل رفتار میکنی؟
نگو ب تو چه، کسی که سلف دیسکلوژر داره و میاد با بقیه شر میکنه عقایدشو، پس نباید بگه به تو چه، حق من بعنوان خواننده اینه که نظرمو بگم، وگرنه نظراتو ببند.

نوکرم،هر چی تو بگی درسته گلم
سلف دیسکلوژر هم نمیدونم یعنی چی؟
الان هم گرسنه ام و دلم قرمه سبزی میخواد،نمیتونم درک کنم چی میگی به خدا ولی هر چی میگی درسته،مخلصتم سلطان

Ss دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 01:19 ب.ظ

چون مهربون جوابمو دادی منم مهربون میشم، گوشیتو بردار و از اسنپ فود یه قورمه سبزی امتیاز بالا سفارش بده، گور بابای مال دنیا

نوکرتم.حالا اسمت چیه؟

مهشید دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 03:15 ب.ظ

بچه ها تراویس همیشه ی پسر مهربون بوده و هست....

مرسی عزیزم
من خیلی خوبم،بوسم کنید

الناز دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 11:08 ب.ظ

من چشم انتظار پست جدیدم

منم چشم انتظار بوسیدن صورت ماهت هستم سکسی

Ss چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 12:34 ق.ظ

- اسمت چیه؟
: تربچه!
حالا سیاه پوستا همشون هم مایکل جردن و ویل اسمیت نیستنا، اکثرشون بسیار درپیت و قد کوتاه و زشتن. از این جهت که دوس داشتی سیاه باشی.
تهران رو با تمام اتلاف وحشتناک عمر توی ترافیک، با همه ی آلودگیهای سردردآورش، با وجود اونهمه آدم سرگردان و بلاتکلیف، با اون قیافه های خسته و ناامید آخرالزمانی انتهای روز داخل بی آر تی ها و متروها، که از فرط خستگی چشماشون بدون هیچ نور و هدفی خیره میشه به فضای خالی، با تمام شلوغی و بلاتکلیفیش، دوست تر دارم

خوب اگه قرار بود سیاه باشم که دنزل واشنگتن یا بیانسه میشدم
چه تشبیه خوبی از تهران و آدمی که با وجود همه اینا بازم تهران رو دوست داره،چی هست؟؟

Ss چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 07:50 ب.ظ

یعنی چی چی هست؟ خب اون آدم منم، و اون تشبیه هم حس خودمه به تهران. من تهرانی نیستم ولی ساکن تهرانم.
یک روز داشتم فکر میکردم ماها همگی نیمه تمامیم، بین شهرهای ایران و تهران سرگردانیم، بخاطر شغل، هویت، نفس کشیدن! خونواده هامون اون ور ایران خودمون این ور ایران، روحمون هزار تیکه، قلبمون سنگ!

تهران چهار سال پیش به قبل خوب بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد