سخن اول:شما هم ترانه زمین صافه از زدبازی رو که گوش میدین حشری طور میشین یا فقط من مشکل دارم؟
خیلی ترانه قشنگی هست.درون مایه اش خیلی نزدیکه به زندگی خیلی از ما.با یکی دیگه زندگی میکنیم ولی توی ذهنمون کسی دیگه رو تنگ در آغوش میگیریم.
چه مرضی داریم ما؟چرا ازدواج میکنیم؟اگه کسی رو دوست دارین ولش نکنید.تنگ در آغوشش بگیرین،توی چشمهاش نگاه کنید و توی همه سوراخ هاش فرو کنید و نزارین هیچ وقت از دستتون بره.
سخن دوم:مردی که کص یه زن رو میخوره خودش رو تحقیر میکنه؟؟بعضی از مردهایی که تفکر سنتی دارن از کس خوردن خوششون نمیاد و نشونه ای از کوچیک شدن خودشون میدونن.ولی میتونه نشانه ای از گذشت و مهربانی و دوست داشتن باشه.نمیدونم والا،هر کس یه نظری داره.
سخن سوم:امروز توی شیراز یه بارون خرکی اومد و ماشین رو که تازه برده بودم کارواش به رنگ عن درآورد،امیدوارم بارون بباره.شهری هست که همیشه و حتی تابستونها بارون بیاد؟
سخن چهارم: شمالی ها و خصوصا مازندرانی ها علاقه عجیبی به کشتن موجودات زنده،پرندگان،ماهی ها،حشرات،پلنگ ها،خرس ها و هر چیزی که زنده باشه دارن،به قطع کردن درختها هم خیلی علاقه دارن.واقعا نمیفهمم در سرزمینی که یه چوب خشک هم توی زمین رشد میکنه و بارور و سبز میشه چطور مردمانی تا این حد حسود،تنگ چشم،بد ذات و پول پرست و خشن و دروغگو به وجود اومده.یعنی این شمالی ها و خصوصا اون مازندرانی ها لیاقت اون آب و هوا ندارن.
پاسخ سحن اول :گوش ندادم .گوش میدم ببینم چجوریاس
سخن دوم:مردی که این عمل رو انجاممیده از بندگان صالح خداونده و جواهر در چشم زن
سخن سوم :اطلاعی از چنین شهری ندارم
چهارم :این حجم از نفرت از شمالی ها به خاطر سبن چشم سبز نیست ؟
نه نیست
حالا می دونی جالب چیه، تو شهرهای دیگه که چوب صنعتی می کارن و بعد برش می خوره، کلی منابع طبیعی اذیت می کنه بعد شمال که چوب جنگلیه هاپولی میشه..
به جای اینکه سخت گیری از شهرهای دیگه کم بشه و روی شمال پیاده بشه، از شمال بیخیال شدن
چون اون منابع طبیعی هم شمالیه مثل خودشون
معلومه بد سین چشم سیز گذاشته تو کاسه ت که نفرتتو اینطور خالی میکنی.
راحت باش، هرچقدر میخوای از شمال و مازندرانی ها بد بگو چون همه میدونن بخاطر سین چشم سبزه
بیا برو تو کونم
همون کون شلوغت که شمالیا چوب کردن توش؟ =)
پیر شدی، آدم شو یکم
حیف که مستم و مهربون.وگرنه فحشت میدادم