تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

گاهی نفرت بدون هیچ دلیل مشخصی به حیاتش ادامه می‌دهد.


سخن نهم:خیلی دوست دارم بدونم کسی هست که همه پست های من رو از اول تا آخر خونده باشه؟یا این که کسی هست که از سالهای سال قبل خواننده این وبلاگ باشه؟؟

نظرات 11 + ارسال نظر
خواننده خاموش دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 06:52 ق.ظ

من با وبلاگت چند ماه پیش آشنا شدم و برای اینکه بفهمم چی به چیه برگشتم از اول اول خوندم. سیری که طی کردی رو آدم وقتی متوجه میشه که مطالبتو پشت سر هم بخونه. خیلی بالا پایینی داشتی تو زندگیت و وقتی میگی‌ دنیا بهت یه بچه بدهکاره بهت حق میدم. خوشحالم که عزیز دل رو پیدا کردی و انشاالله که فرجی میشه و حاجت دلتون برآورده میشه

قربون محبتت گلم و ممنونم از حوصله ات

روشان دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 10:20 ق.ظ

بله. من همشو خوندم. و هربار هم فکر میکردم نویسنده ی این وبلاگ یک نفر نیست و چند نفرن. حتی اون هولدن رو هم یادمه که با کفش خودش و دوس دخترش عکس میزاشت و ب ارگاسم میرسید از خفن بودن خودش (تو و فیل هم راجبش چنتا پست پایینتز فک کنم حرف زدید، و البته این فیل رو هم از قدیم یادم مونده که فکر نکنم تا حالا اندام تناسلی خودشم دیده باشه اما فکر میکنه اسم اندام تناسلی رو بیاره خیلی خفنه و کول و باحاله مثلن، کلن چنتا کی ورد داره که ازش بگیری نابوده: زشت، ک..س، تور...، ک....ری، ...دراگ،...خیلی منو میخندونه حرفای گنده و بیخودش)
تو رو هم یادمه که آخرش نفهمیدم کامپیوتر خوندی، کادر درمان بودی،جنوبی بودی، خارج رفتی، چرا برگشتی، چیشد که باز زن گرفتی، تصورم هم ازت یه مرد سبزه ی قدکوتاهه که ظاهرت به مذهبیا میخوره. خلاصه که وبلاگت هر وقت فکر میکنم زندگیم و شخصیتم خیلی ک....شره واقعن بدردم خورده چون میبینم یکی از من خل تر هم هست

نفهمیدم الان تعریفم کردی یا ریدی بهم؟
فیل هم داداش منه و سلطان همه وبلاگ نویس هاست.
امثال تو هم اون هولدن رو گنده کرده بودن و فکر میکرد خبریه وگرنه اینا خایه مال ما بودن.
قدم هم کوتاهه،خودم هم سبزه ام،خلاصه که خیلی تخمی ام.ولی نمکی دارم که مخصوص خودمه و دخی ها و نون خامه ای ها دوستم دارن و فکر میکنن مثل یه موش کوچولو هستم.

نل دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 12:33 ب.ظ

یک عدد مورد 9 هستم.
اینقدر سال گذشته ک یادم نیس از چه زمانی میخوندمت
ولی خیلی سال هست و اون زمان هم از اول خوندمت تا الان ک هستیم در خدمتت.

از زمانی که خودم وب خاصیو مینوشتم حدود سال ۱۳۹۲-۹۳ اغلب بچه ها رو میشناسم و وبهاشون خوندم.

حالا دقیقا چه سالی تورو خوندم یادم نیس.

اون زمان وبها خیلی بودن از قبیل عمو سبیلو.هولدن.مترسک.پزشک زندان.استاد.ددی.آنا.خانم الف.گوریل.فیل. توت فرنگی روی خامه.پاندا.مگهان.زن کویر.آلما و...



الان هم هستن ی سریها ولی خیلی کمتر شده.
ی لیست بلند بالا وب داشتم که هرروز چک میکردم
و الان نصف شده شاید کمتر..


از اون زمانایی که هی فیلترت میکردن و یک اضافه میکردی
از اون زمانهایی که هنوز با چشم سبز بودی و حرفی از طلاق نبود و خونه مامانت میرفتی..

دیگه ببین تا چه حد قبل میشه.

خیلی مخلصتم نل جان.منم همیشه یادم هست که تو کامنت میزاشتی،ممنونم ازت مهربونم.خزلی لطف داری

لیلا دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 12:43 ب.ظ

دیشب خوندم تموم شد
با اینکه طبق معمول امتحان دارم

یعنی دیشب نشستی همه وبلاگ رو خوندی؟؟
چه جالب مینویسم،خودم خبر نداشتم
مرسی لیلای عزیز

یکی دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 01:39 ب.ظ

اره ، من قدیمی ام ، چندین ساله میخونمت و پست هات رو از اول خوندم

عه،چه جالب.خیلی لطف داری

روشان سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 12:34 ق.ظ

نه تعریف بود نه ریدن، صرفن جواب سوالت بود.
اما خب تو از بقیه جلوتری، چون همیشه خودتی، چه بد چه خوب.
حتی تا مدتها به اون احساست فکر میکردم که به زنت خیانت کرده بودی، دم ایستگاه دیدیش و بهش پول خرد دادی و (دقیق یادم نیست فکر کن خیییلی سال پیش اینو خوندم) و بعدش دچار حس عجیبی شدی از عذاب وجدان و عشق و اینا.
نگفتم فیل بده یا خوب، صرفن برداشتم رو ازش گفتم.
راستی، تو با اینهمه خفنیت، زنها رو ک...س خطاب نکردی تابحال، کلن ذاتت محترمه خلاصه.
هولدن رو امثال من گنده کردن؟!!! بیخیال بابا اونم یه داغونی بود مثل هممون، نه بد بود نه خوب،مثل بعضی از جوونها از هورمون و جلب توجه و توهم ساخته شده بود.
بیخیال عشقم. ۵۰ سال دیگه نه تو مانی و نه من، خوشحالم که هستی. موفق باشی.

اگه همون جوری که گفتی من عشقتم پس بیا توی بغلم

جزر و مد سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 01:17 ق.ظ

من یکبار و نصفی خوندم و چند ساله مخاطب وبلاگ هستم گاهی با اسم فاطیما هم کامنت گذاشتم
فکر کنم از نوزده بیست سالگی با وبلاگ آشنا شدم بعضی ها رو میهن بلاگ بست که حیف شد...

تو که عزیز دلی

Mahya سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 03:36 ب.ظ

بله من خوندم کامل این وب رو در عرض دو شب شاید؛
و عادت کردم به چک کردن برخی وبلاگ های مورد علاقم که دو سه تا بیشتر نیستن و چند ماهی هست که شما رو هم دارم و "جدا از هر مسئله ای" گاهی میام و میخونم.
دوست دارم نظر بذارم بیشتر وقتا ولی فکر میکنم زیاد حرف بزنم خوب نیست یا مسرت بخش نخواهد بود.

جدا از هر مسئله ای حالیم نشد یعنی چی؟
نظر بزار،زیاد حرف بزن،خیلی هم خوب و مسرت بخش و دوست داشتنی هست

فرساد سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام
همه را حوصله ندارم اما کم و بیش وقت کنم می خونم وبلاگ
از زمانی که با سین چشم سبز بودی از طریق سرچ فیلم تراویس پیدات کردم
براتون یه پسر یا دختر خیلی دوست داشتنی و سالم آرزو میکنم
حتما وقتی عاشق زنت هستی بچه خوبی تربیت می کنی

خیلی ممنونم ازت مرد جوان
بهترین آرزو رو واسم کردی

مهدیه سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 11:27 ب.ظ

بله هست
شاید تنها کسی ک حقیقی هم دیدت

نوکرتم.
ولی بلاکم کردی ناراحتم ازت

Nahid جمعه 8 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 07:07 ق.ظ

سلام. بله من کل وبتون را خوندم. چندروزیه با وبتون آشنا شدم اونم ازطریق کامنت واقعی و خاصی که برای یکی از وبهای محبوبم گذاشتی. بعدشم وبتون را از اول تا آخر خودنم. فقط چندتایی پست از ۱۴۰۱ مونده که به امید حق علیه باطل امروز تمومش میکنم. صداقت و صراحتتون را خیلی دوست دارم و همون تو اون کامنت منو جذب کرد وگرنه عادت ندارم صاحب کامنتاب وبها را رو برم ببینم. انشاءالله خیلی زود خداوند فرزندی نمکی و خوش صحبت مثل خودتون نصیبتون کنه و عشقتون با عزیزدلتون کامل بشه. شیرینی فرزند بزرگ کردن واقعا چشیدن داره و صدالبته حیف مهربانی مثل شما که فرزندی از وجودش بی نصیب باشه.

فدات بشم ناهید.
یه حس خاصی بهت دارم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد