تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

دانش ما کُره ای است که هرچه گسترش می یابد، به همان نسبت درمی یابیم که کدام چیزها را نمی دانیم.

از صبح زود زدم بیرون و کار کردم.توی چشمام نمک ریختن انگار.

یه پسری توی تلگرام هی بهم پیام میده بیا واست ساک بزنم.شانس کونی ما هم فقط توی پسرا گیر کرده.اسمش امیر هست و هر روز بهم‌پیام میده.ایدی من رو توی یه گروه دیده.البته منم برخورد بدی نکردم و ناامیدش نکردم و گفتم حالا انشاالله و توی فرصت مناسبی.هر چی قسمت باشه و از این خزعبلات.

من دختر دوستم،زن دوستم،استریت هستم،نمیدونم چرا واسه مردها و پسرها جذابم.هر چی هم سنم بالاتر میشه پسرا و مردهای بیشتری جذب من میشن.یه بار هم رفتیم یه مهمونی با عزیز دل،یه زوج دیگه هم بودن،وقتی هممون مست شدیم یکی از مردها گیر داده بود که با من برقصه و ماست و خیار با قاشق میزاشت دهنم بعد عرق.خیلی صحنه و کاراش گی طوری بود اونم جلو زن من و زن خودش.خلاصه که به خیر گذشت.

پانوشت:اگه همه دیدن پست پین شده دیگه برش  دارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
هفت چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1401 ساعت 08:52 ب.ظ http://7min.blogsky.com

وااااایییییی :))))))))))))

بوس
بوچ

خانوم ف پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1401 ساعت 12:03 ق.ظ

اووووف بابا

نکنیمون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد