تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

ما تا زمانی در باب این یا آن مطلب حق اظهار نظر داریم که خود نیز احساسش کرده باشیم.

در خصوص زندگی متاهلی میگم،این که یکی همیشه توی قلب و ذهنتون باشه رو نمیتونم درک کنم.من هر وقت هر دختری رو دوست داشتم رفتم جلو و باهاش دوست شدم و الانم متاهلم و دیگه یخم رفته و آبم مونده و کیرم هم دیگه مثل قدیم سرحال نیست.

ولی مثلا توی وبلاگ ها میخونم که بعضی ها متاهل هستن ولی همیشه توی سرشون به یکی دیگه فکر میکنن.میتونم اینو درک کنم که موقع سکس با زنت یا شوهرت مثلا فیلم سوپر الکسیس تگزاس رو تصور بکنی یا احساس بکنی زیر پسر دایی ات خوابیدی ولی بعد سکس دیگه تموم میشه.ولی این که موقع غذا درست کردن،چایی دم کردن،اتو کردن لباس ها،تی کشیدن کف آشپزخونه،شستن سنگ توالت،آب ریختن توی رادیاتور،خیارشور خریدن و همه امورات زندگی یکی رو به جز شریک زندگی ات تجسم بکنی واسم سخته.اصلا قضاوت نمیکنم و نمیگم درست هست یا غلط و در حدی نیستم که بخوام کسی رو قضاوت بکنم.فقط واسم جالبه،چی میشه که آدم میچسبه به خاطرات و خیالات؟

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد