All along it was a fever
انگار همش یک تب بود(رویا بود)
A cold sweat, hot headed believer
یک عرق سرد،(مثل) یک مومنی که تازه خدا رو پیدا کرده
I threw my hands in the air,
دستهام رو توی هوا رها می کنم
said, "Show me something"
بهش گفتم "چیزی نشونم بده"
He said, "If you dare, come a little closer"
بهم گفت "اگر جرئت داری بیا نزدیکتر"
Round and around and around and around we go
هرچقدر که پیش میریم
Oh, now tell me now, tell me now, tell me now you know
بهم بگو که الان میدونی
Not really sure how to feel about it
مطمئن نیستم چه حسی دربارش دارم(درباره عشقمون)
Something in the way you move
اونطوری که تو حرکت میکنی
Makes me feel like I can't live without you
باعث میشه که انگار نتونم بدون تو زندگی کنم
It takes me all the way
(چون) همه جوره باهام هست
I want you to stay
[که] میخوام بمونی
Ooh, the reason I hold on
آه، دلیلی که دارم ادامه میدم(اینه که)
Ooh, 'cause I need this hole gone
چون میخوام این حفره(زخم) از بین بره
Well, funny you're the broken one
خنده داره که تو شکسته هستی و من
But I'm the only one who needed saving
تنها کسی هستم که نیاز به نجات یافتن داره
'Cause when you never see the light
و چون تو هم هیچوقت نور رو ندیدی
It's hard to know which one of us is caving
سخته که بفهمیم کدوم از ماها داریم غارنوردی میکنیم(به سمت نور حرکت میکنیم، در واقع به سمت هم هستیم)
It's not much of a life you're living
این بیشتر از یک حیات نیست که داری زندگی میکنی
It's not just something you take, it's given
این چیزی نیست که تو برداری، بلکه بهت داده شده