تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

اگر کون زیرِ دست و پا بریزد،به جانِ تو که کیرم برنخیزد

نمیدونم این رو گفتم در مورد تهران یا نه.

مسائلی هست توی تهران که شهرستانی ها درک نمیکنن و اون رو میزارن به حساب گنده دماغی و این که تهرونی ها خودشون رو میگیرن.ولی واقعیت زندگی در تهران از زمین تا آسمون با همه شهرها حتی شهرهای بزرگ مثل شیراز و مشهد فرق داره.سیاه نمایی نمیکنم در مورد تهران،و از بیان مسائل کلی مثل ترافیک و گرونی و هوای آلوده اش صرف نظر میکنم و چیزایی رو میگم که شاید کمتر شنیدین و با زندگی کردن تو این شهر بی در و پیکر بهش میرسین.

توی تهران هر روز باید با چالش های مختلف زندگی بکنی.اولیش اینه که باید مراقب باشی کیف و موبایلت رو ازت نزنن،مهم نیست چهارراه استانبول باشی یا تو پس کوچه های نیاوران،صبح زود باشه یا دیر وقت،بالاخره خفتت میکنن،باید دعا بکنی فقط چاقوییت نکنن.مسئله بعدی چیزهای عجیبی هست که تو این شهر اتفاق میفته.مثلا من یادمه یه زمستون یا پاییز بود،تمام تهرون بوی گُه گرفته بود.یعنی میومدی تو کوچه بوی عن مستقیم میخورد تو صورتت.یه بار هم یادمه تمام تهرون پر شده بود از پشه های ریز سفید رنگی که میرفتن توی چشم و دهنت.یه بار هم آسمون یه صدای تخمی میداد،من خایه هام چسبید و فکر کردم روز قیامت شده،یا مسیری که هر روز میری و میایی یه روز صبح یهو میبینی بدون دلیل یه ترافیک خیلی وحشتناکی شده.مثلا ملت زیادی دم فلان سفارت جمع شدن،یا واسه اعتراض رفتم دم در فلان شرکت یا اداره.اینجوری میشه که ترافیک خرکی ایجاد میشه و تو رو غافلگیر میکنه.یا جایی که فکرش رو نمیکنی مثلا دم در خونه ات زرت دوربین میزنن و هر روز جریمه میشی و خدا رو شکر هیچ نهادی هم گردن نمیگیره.آسمون هم که همیشه خدا رنگ عن داره،دریغ از دیدن یه ستاره توی شب و دیدن آسمون توی روز.یه نمه بارون که میاد توی تهران دقیقا یوم الحساب میشه،مادر هم بچه اش رو فراموش میکنه.چنان ترافیک و بلوایی میشه که سگ هم صاحبش رو نمیشناسه.بزرگراه ها،اتوبان ها،خیابون ها و حتی کوچه پس کوچه های فرعی هم پر شده از بچه گدا و کارتون خواب و آدم بی سرپناه.از خونه میایی بیرون میبینی دو تا کارتن خواب شلوارشون رو کشیدن پایین،دارن زیر تخماشون تزریق میکنن وسط خیابون و تو روز روشن.همیشه مشکل پارکینگ وجود داره.حتی اگه پارکینگ خونه ات توی سند هم اومده باز هم با همسایه ها مشکل داری.جرات نداری کسی رو بیاری خونه کمکت بکنه واسه نظافت،همه ماشالا دزد شدن.نظافت چی هایی هم که میشناسی همشون مثل دکترها بهت واسه دو ماه بعد وقت میدن.کسی پیدا نمیشه که مراقب بچه ات باشه.ساعت نه شب دقیقا میشه قبرستون و هیچ کس توی خیابون نیست،نمیدونم کدوم خری گفته تهرون شهر زنده ای هست.اگر تو خونه ات بمیری هم همسایه هات نمیفهمن.حتی اگه کار واجبی هم داسته باشی و داری میمیری و زنگ همسایه ها رو بزنی در رو باز نمیکنن.سرایدارها هم این قدر پر رو و بی ادب هستن که انگار اونا صاحب ساختمون هستن و بقیه سرایدار هستن.تو هر پارکی بشینی توی کمتر از پنج دقیقه یا باید گاییده بشی یا کیر یکی رو ساک بزنی یا حتما باید کون یه پیرمرد بزاری.چیزی به اسم پارک سالم وجود نداره.یهو آب قطع میشه،برق قطع میشه،نمیفهمی رو چه حسابی قبض برق میلیونی واست میاد،توی روز روشن انباری ات رو که قفل کردی خالی میکنن و همه چیز حتی دمپایی پلاستیکی هات رو میدزدن.خدا نکنه بخوای اسباب کشی بکنی،گیر این لُرهای کوه دشتی میفتی و چنان پولی ازت میگیرن که نقره داغ بشی.اولش میگن مثلا با ۸۰۰ تومن همه بارت رو میبریم وسط کار بلایی سرت میارن که ۴ تومن کمتر ندی.دقیقا همشون کارشون همینه.گربه هاش این قدر پررو هستن که میان تو اتاق خوابت و اگه یکیشون رو پیش بکنی یهو از صدتا جا هزار تا زن مدافع حقوق حیوانات پیدا میشه که چرا گربه رو پیش کردی.سر ونک و هفت حوض و میدون ولیعصر و هر جایی که برسی سریع باید جلو مانتوت رو ببندی تا گشت ارشاد نگیردت.حالا خدا رو شکر با این اعتراضات جمع شد.من واقعا تو شیراز هیچ وقت گشت ارشاد ندیدم.هزار تا مثال دیگه از کلاه برداری و دروغگویی و جرم و جنایت میتونم بگم.ولی فقط میخواستم چیزای کوچیکی رو بگم که فقط توی تهران باهاش مجبورین سروکله بزنید.

نظرات 10 + ارسال نظر
آسمان پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 05:44 ب.ظ

تراویس جان من ساکن تهران هستم و واقعا تمام حرفهات درست بود، عین واقعیته. زندگی تو تهران خیلی خیلی سخت شده به خصوص از لحاظ اقتصادی و ترافیک و نبودن جای پارک و هوای الوده ی همیشگی

قربن تو

مهدیه پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 06:10 ب.ظ

یادمه یه شب دندون درد داشتی
رفتی دندون پزشکی شبانه روزی
بعد گفتی هیچ جا تهران نمیشه
یکی از پستهای وبلاگت بود

هزار سال پیش بود

خانوم ف پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 06:12 ب.ظ

خیلی خوب بود این پست
خین خوندنش لبخند به لباتم نشست
باحال بود

قربون لبات

وجدان بیدار پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 06:15 ب.ظ https://zhobin66.blogsky.com/

بابا بخدا به پیر به پیغمبر به هر چی بهش معتقدی و اعتقاد نداری شما هر چی بنویسی آزادی به ماها که میرسه یا حقمون رو میخورن توی این مشهد یا توی سرمون میزن ان یا برچشب میزن ان یا بخاطر یک دختر اومدن کل سایت مای پردیس رو که با کتابناک یکی بودن اوردن پایین بعد همین جماعت دارند به جوون سایت کتابناک هم میافتند میخواند چیکار کن ان من نمیدونم ولی یکسری هستند مثل ممد جواد اذری جهرمی و علی محراب معاون اطلاعات تهران که الانه توی سایت هم میهن یا محفل عضو هستند در راس این دار و دسته ها هستند

عجب

Neutro پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 10:25 ب.ظ

آقا مشکل دارید برید شهر خودتون چرا میاین واسه ما ترافیک و .. ایجاد میکنین والااا

لیلا پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 11:07 ب.ظ

من تازه داشتم میومدم تهران
خیلی ترسوندینم

خیره ایشالا.
از هیچی نترس،برو تو دل ترس هات

me جمعه 11 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 06:21 ب.ظ https://daily-of-me76.blogsky.com/

همیشه نسبت به تهران یه ترسی داشتم
الان بیشترم شد :|
باور میکنی از استرس تپش قلب گرفتم؟ :/

ببخشید

ملی شنبه 12 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 01:47 ب.ظ

وای چقد خندیدم بذار شوهرم بیاد براش بخونم یه کم بخندیم دوتایی

عنوان پست رو هم بخونی

... دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 01:22 ب.ظ

چرا به این خانم می گی عنوان پست رو برا شوهرش بخونه مگه شما نمی دونید مردها نسبت به خانم شون حساس هستند. من یه بار اسم وبلاگتون رو سرچ کرده بودم پاکش نکرده بودم شوهرم گوشیم رو برداشته بود یه هو گفت این چیییییه گفتم به من چه یه وبلاگه همه هم می خوننش نزدیک بود دعوا بشه البته الان همسرم دو ساله فوت شده

خدا رحمتش بکنه.
من فکر کردم ممکنه شوهرش بخنده و خوشش بیاد و رختخوابشون گرم تر بشه

فرفره یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1401 ساعت 05:10 ب.ظ

دختراش پرده ندارن. زنای شوهردار تهرونی دوس پسر می‌گیرن و خیانت می‌کنن.

بی ادب.درست حرف بزن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد