تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

آدم که یاد گذشته هاش میفته چشمانش از گریه اشک آلود میشه تصویری از روزهای رفته میبینه که در اون هر چهره ای نابود میشه

گفتار اکنون:هر وقت وارد ماه جدیدی میشیم من میرم و میبینم توی همون ماه در سنوات گذشته چه کاری میکردم.نقطه مشترک همه ماه ها تشنه بودن من هست.توی بهمن ۹۱ نوشتم که "هیچ چیز به اندازه دیدن دختری که مشغول نواختن درامز است من را به لحاظ جنسی تحریک نمیکند."واقعا آدم لاشی هستم.آهان سال ۹۱ یک کیلو شیرینی تر ۸ هزار تومان بوده.بهمن ۹۲ با یکی به اسم ف صدا قشنگ دوست شدم که قسم میخورم یادم نمیاد کیه.شوماخر هم اون بهمن ۹۲ تصادف کرده و به کما رفته.دیگه بقیه اش رو حوصله ندارم ببینم.عه توی بهمن ۹۳ ببینید چه چیز قشنگی نوشتم:"شاید ده ها و یا صدها سال بعد این نوشته ها همچون طوماری سرگردان در دریایی مواج به دست شخصی برسد.و این نوشته را به او تقدیم خواهم کرد:

" ما امیدوار بودیم،تلاش کردیم و ازدواج کردیم.ما از نسل مردمانی بودیم که ممنوعیت ویدئو را دیدیم و حیرت از بلوتوث را.ما عاشقانه همچون برادری بزرگتر مایکل جکسون را دوست داشتیم و او را از دست دادیم.ما مردمی بودیم که دو سال بر بلندای برجک و پهنای کویر سرباز وطن بودیم.ما از همان مردمانی بودیم که چه شب ها تا صبح با دوستانی گفتگو کردیم که نه دیدیمشان و نه دانستیم که چه شکلی دارند و نفهمیدیم چه جنسیتی و به همان سرعت که آمدند نیز محو شدند.ما از آن جوانانی بودیم که یاهو مسنجر را شناختیم و در آن ذوب شدیم و قسمتی از خاطره جمعی ملتی عظیم شد.ما را با غریو شادیمان در آن ظهر خرداد ماه به یاد بیاورید که با گل رضا قوچان نژاد به جام جهانی رهسپار شدیم،ما را با اندوهمان برای عزیزان از دست رفته مان به یاد بیاورید.ما را به یاد بیاورید و بدانید که اگر چه همگی خوب نبودیم،اما قلبی مهربان داشتیم."

خلاصه که چه آدم امیدواری بودم.بزار ببینم بهمن ۹۴ چطور آدمی بودم.اوه اوه.چقدر غمگین بودم بهمن ۹۴.شروع اختلافات و دادگاه ها بود.چه روزهای تخمی داشتم.بهمن ۹۵ هیچی ننوشتم.انگار اوضاعم خوب نبوده.بهمن ۹۶ تو کف آبجو بودم،خبر نداشتم خودم در آینده این دانش رو بومی سازی میکنم.بعد اومدم از یه یارویی به اسم مژگان صابری انتقاد کردم.واقعا نمیدونم این بابا کیه.بهمن ۹۷ بهم کیر زدن،باز حال روحیم خوب نبوده،بهمن ۹۸ خودم رو چُس کردم و هیچی ننوشتم،بهمن ۹۹ وبلاگ رو بسته بودم،بهمن ۱۴۰۰ اومدم شیراز و کرونا گرفتم.الان هم بهمن ۱۴۰۱ هست،حالم خوبه به حمدالله،کیرم راسته،هنوزم شیرازم.به گذشته که نگاه میکنم دوست دارم در طی زمان سفر کنم و به گذشته برگردم و جاهایی که غمگین هستم خودم رو بغل کنم و کیر خودِ گذشته ام رو بخورم و براش ساک بزنم تا کمتر ناراحت باشه.شاید هم دادم بهش.آدم که با خودش تعارف نداره.

گفتار سپس:گلایه میکنید بعضی هاتون که چرا کم مینویسم.حقیقتا خیلی چیزها توی ذهنم میاد ولی خوب خجالت میکشم بنویسم،بیشتر شما خواننده های عزیز تحصیلات عالیه دارین و توی جامعه آدم درست و حسابی هستین و من خجالت میکشم بعضی چیزها رو بنویسم.باید وزین و متین و سنجیده بنویسم و کمتر از کص و کس و کث بگم و بیشتر از زندگی و درس های اخلاقی بگم.بازم حرف بد زدم.خدا لعنت کنه منو.باید آدم خوبی باشم و قشنگ بنویسم و از کیر و پستون و کون چیزی ننویسم.در واقع نمی نویسم.ولی خوب دست خودم نیست.

گفتار بعدی: رفتم روغن ماشین رو عوض کردم،یارو یه روغنی ریخت تو ماشین به اسم زیرول،میگفت این از روغن های خارجی هم بهتره،بهترین روغن موتور دنیاست ولی عمیقا باور دارم دَرَم مالیده.خدا از سر تقصیرات همه بگذره.


نظرات 7 + ارسال نظر
رها شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 09:07 ب.ظ

بابا خوانندگانتم میان اینجا کس و کون بخونن،
برای مطالب وزین و متین و سنجیده و اخلاقی هزارتا جای دیگه هس
خوبه زیرول، ولی ممکنه درت مالیده باشه، اگه جای اشنا میشناسی خودت بخر ببر عوض کنن

عه.تو دختری؟چه دخملی.
زیرول اگه خوبه پس چرا میگی درم مالیده؟آشنا ندارم

بدون نام شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 09:28 ب.ظ

تراویس عزیز اتفاقا خوندن نوشته هات باعث شد بدونم در خیلی از افکاری که به ذهنم خطور می‌کنه و رفتاری که ازم سر میزنه تنها نیستم و دیگه بابتشون خودمو سرزنش نمیکنم و احساس گناه نمی‌کنم. من کسی بودم که به خاطر سه چارتا خودارضایی یا چت سکسی تا چند هفته افسردگی می‌گرفتم اما الان دیگه با خودم کنار اومدم و از این که اینجا راحت می‌نویسی ممنونم.

پس بیا با هم کثافت کاری بکنیم.بپاش توی صورتم آبت رو

برنتین شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 09:29 ب.ظ

مشتی
پراید سوار میشی
داخلش ایرانول ۸۰۰۰ بریز
این جدیدا ممکنه تخمی باشن
ایرانول خاصیت موتور شویی داره
۵۰۰۰ تا که رفتی هم عوضش کن.
مث اینه من برم داخل وانتم کاسترول بریزم
یا اِلف....

چه میدونم والا یارو گفت این خوبه.گفتم بریز.
ایرانول پس بریزم؟یادم میمونه

asal شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 10:24 ب.ظ

عه برنتین

همه رو دوست داری به جز من
وجدان بیدار رو هم دوست داری ولی منو دوست نداری

asal یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 12:35 ق.ظ

تورو بیشتر از همه دوس دارم

واقعا خیس شدم با این حرفت

وجدان بیدار یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 12:56 ب.ظ https://zhobin66.blogsky.com/

بابا پورن هاب +18 سال زنده بابا سلطان تراویس ما با همین نوشته شما سرگرم میشم ولی کمتر س... و ج ... بزن
این رها که میاد رها موسوی عایا نیست
عسل شما کم فعالیت بابا اونجا نمیایی نظر بدی
دماغتو عمل کردی ؟ مشهد نمیای ؟ ازدواج نمی کنی ؟ بغل نمی خواستی ؟ من کیس میخوام عسل جلن واسه ازدواج آخههه عسللل جان نننننن

همین که asal جواب سلاممون رو هم میده روزی صد هزار بار خدا رو شکر میکنیم

وجدان بیدار سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 11:25 ق.ظ https://zhobin66.blogsky.com/

من عسل 60 ساله هم نوشته بود میخوام فقط کارمند باشه صبح تا شب گفت سر کاره بقیشو تحمل می کنم

خیره ایشالا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد