چند روزی عزیز دل حالش خیلی بد بود،یعنی قشنگ داشت میمرد،آب دادم بهش و غذا میاوردم براش و مراقبتش کردم تا بهتر شد.الان احساس میکنم خودم حالم بده،یا حیدر کرار،یا پیغمبر شهید،یا حضرت عباس،یا امام معصوم،یا ابوالفضل العباس،یا ضامن آهو،یا امام غریب،یا شهید الشهدا،یا سقای کربلا،قسم ات میدم من مریض نشم.دیگه این بار اگه مریض بشم جون سالم به در نمیبرم.الان دارم بی حال میشم،دستم هم درد میکنه،پشت پلک هام داغ شده.
مریض نشم یه وقت.
خوبه شاید یکم از عذاب وجدانت کم کنه...اون بنده خدا فکر میکنه تو خیلی دوسش داری بمیرم براش که نمیدونه شوهرش سر وگوشش میجنبه
برو حانه،برو این قدر کون ما نزار
بخدا من فقط دلم برای زنت میسوزه دیگه هیچی نمیگم,ببخش ناراحتت کردم بخدا قصد بدی ندارم دوست دارم بخودت بیای همین حلال کن
برو درس بخون مومن،برو پی درسهات.برو این وبلاگ واست نون و آب نمیشه.
راستی حانه رو سرچ کردم بمعنای میخانه است...این چه فحشیه اخه؟
چرا نمیری پای کتاب و مشق هات.
تو مگه امسال کنکور نداری؟؟
نه والا من۳۵سالمه بخدا،کنکور هم دادم کارشناسی دارم
کارشناسی کامنت کس شعر گذاشتن داری
برو درس بخون،برو پا تست های گاج و قلم چی.
باشه میرم،بای،فقط بگو ازم ناراحت نیستی وحلالم میکنی دیگه نمیام اینجا،بوخودا
حلالت کردم.بکش بیرون
برو زیست و شیمی بخون
ان شاء الله هردوتاتون زودتر خوب شید
انشاالله