اشک اول:پاهام درد میکنه،زانوم درد میکنه،چشمام هم درد میکنه.
اشک دوم:این تخم سگها ریدن تو اینترنت،دلم میخواست الان فیلتر شکنم وصل میشد و میرفتم تو ایکس ویدیو و یه جق مَلَس و لایت میزدم.اون وقت هم جسمم میزون میشد و هم روحیه ام.حالا شما بگو جقی.جقی هستم دیگه.دست خودم نیست.آرومم میکنه،سرزنده و شارپ و بشاش میشم.تمرکزم هم میره بالا.
اشک سوم:یه بی قراری خاصی دارم.
اشک چهارم:شما هم شب ها بی خواب میشین؟من کل روز رو کار کردم و خیلی خسته هستم ولی نمیتونم بخوابم.وقتی میخوام بخوابم بی قرار میشم.فکر کنم بار گناهانم داره سنگینی میکنه روی شونه هام.
اشک چهارم:یکی از دلایل بیخوابی های شبهام اینه که افکار عجیبی همش میاد توی سرم،این که عزیز دل ممکنه بمیره،من اون وقت باید چی کار کنم؟یا آدمهایی میان توی سرم که سالهای خیلی دور همدیگه رو دستمالی کردیم یا به هم عکسای ناجور دادیم،یا چیزای تحقیر کننده میاد جلوی چشمم،مثل وقتی که با لگد زدن در کونم تو سربازی جلوی بقیه سربازها،یا وقتی که ناظم دوره ابتدایی جلوی همه بچه ها سر صف خوابوند تو گوشم واسه این که موهام بلند بود،کلاس دوم دبستان بودم،هی این چیزها میان جلوی چشمم،یا یه چیزایی که حشریم میکنه،مثل یه پسری که اون وقت که مجرد بودم باهاش خوابیدم.خیلی خیلی خوشگل بود،بدنش صاف و ورزیده بود،موهاش پرپشت و بلند بود،دماغش قلمی و قدش بالای ۱۸۵ بود،باسن گرد و قشنگی داشت و لباش روسی بود.ولی شوشولش خیلی کوچیک بود.نمیدونم از چی من خوشش اومده بود.چند روز پیش هم فقط یه مسیج بهم داد و نوشت سلام.منم جوابش رو ندادم.نمیدونه که من یخم رفته و آبم مونده.این چیزای مزخرف و تحقیرکننده و گاها حشری کننده نمیزاره که بخوابم.مجبورم هی فیلم ببینم،هی فیلم ببینم.
اشک پنجم:ریشام بلند شده،ریش همه بلند که میشه میاد پایین و صاف میشه،ولی ریش من فر میخوره تو خودش،هی میلوله تو خودش و از بغل ها هم بلند شده و شبیه طالبانی ها شدم.نمیدونم چی کار کنم که مثل این خارجی ها قشنگ ریشم بیاد پایین نه این که تو خودش فر بخوره.این قدر که ریش دارم کاش تو سرم مو داشتم.
اشک ششم:عینکم داره خراب میشه،به یه نفر که تو کار عینک هست پیام دادم ولی به جای این که خواسته ام رو بگم ازش گلایه کردم که تو فلان کردی و بیسار کردی.اونم جوابمرو نداد.اگه تهرون بودم میرفتم پاساژ بزرگان یه جدید میخریدم.ولی شیرازم.
اشک هفتم:عصبی و بی حوصله و تند مزاج شدم.البته که نه با زنم و نه با شخص دیگری تندخویی و بداخلاقی نمیکنم.ولی تو خودم ناراحتم.میفهمم یه چیزیم هست.
جدی فکر کنم افسردگی گرفتین
زانوهاتون احتمالا بخاطر رانندگی طولانی شروع به آرتروز کرده، joint RX یا curcumax خوبه
موقع دراز کشیدن پاشنه یه پا رو از زمین بلند کنید، پنجه تونو بکشید سمت خودتون، چند ثانیه نگه دارید، جفت زانوهاتونو خم کنید یه بالش کوچیک بذارید بین دوتا زانو به هم فشار بدین و چند ثانیه نگه دارید، هرکدوم اینارو روزی حدود 20 بار تکرار کنید، کار سنگین و بالا پایین رفتن از پله نداشته باشین، ترجیحا رو صندلی بشینید همیشه نه رو زمین، دستشویی هم فرنگی استفاده کنید
فکر نکنم افسردگی باشه
دستشویی فرنگی استفاده میکنم و همیشه روی مبلم.ولی واسه خوابیدن باید روی زمین صاف خدا بخوابم.روی تخت بی قرار میشم دوباره.اون اتاق خواب هم انگار جن داره،انرژی اش منفیه.
ورزش رو انجام میدم حتما.
بوس
وای از زمانی که جق لازمی و این لامصبم وصل نمیشه
میبینم کرخت و مریض و بی حوصله ای لبام اویزون میشه
دوس دارم همیشه شاد و شنگول ببینمت
قربون لبات
تو حالت بهتر شده؟
منم عصبی ام این روزا
در واقع خیلیا رو میبینم عصبین..
هممون داریم افسرده میشیم
ایشالا خوب بشیم
از نصیحت تان ممنون.
مراقب سلامت خود باشید،استرس های وارده به خود را تا جایی مه امکان دارد،تقلیل دهید.
بوس رضوان قشنگ
برا اندروید سایفون جوابهها، خودم چند دفه امتحان کردم حداقل پ.ورن هاب و باز کرده، برا ایفون هم ایکس وی پی ان خوبه جوابه. خواب درست حسابی نداشتن خودش یه معضله، مریض میشه آدم.
هیچ کدوم قدر جقی هم وصل نشدن.با فیلمهای مخفی گوشی ام کار رو یه جوری درآوردم