چرخ روزگار اول:وقتی برای کاری برنامه ریزی میکنی انگار تمام کائنات دست به دست هم میدن که اون کار انجام نشه.
چرخ روزگار دوم:وقتی برنامه ای داری و واسه یکی تعریف میکنی ، گه میخوره توش و خراب میشه،انگار لال بشی و حتی توی ذهنت خودت هم راهش ندی بهتر کارات راه میفته
چرخ روزگار سوم:وقتی یه پولی داری و خرجش نمیکنی و میگی برای روز مبادا پس انداز میکنم،دنیا یه بلایی سرت میاره که تا قرون آخرش رو خرج بیماری و دوا و درمون بکنی.
چرخ روزگار سوم:وقتی سی سال کار بکنی و همه برنامه های زندگی و مسافرت و هر چیزی که باعث خوشی میشه رو به بعد بازنشستگی موکول بکنی،فردای روز بازنشستگی یا میفهمی سرطان داری یا میفتی زمین و میمیری.
چرخ روزگار چهارم:وقتی دلت برای بدبختی و مشکل یه نفر بسوزه و توی دلت براش ناراحت بشی،عینا همون بلا سرت میاد.
چرخ روزگار پنجم:وقتی که خیلی خوشی،شوهر خوبی ،دوست دختر/دوست پسر/همسر/نامزد خوبی خدا بهت داده،تعریفش رو که بدی توی جمعی،فرداش میبینی گه خورده تو اخلاقش و انگار آدم دیگه ای شده.نباید تعریف بکنی،باید انگار هی بنالی.
چرخ روزگار ششم:هر کس رو سر یه مسئله کوچیک عیب بکنی،مثلا بگی فین فین میکنه یا موقع غذاخوردن صدا میده با دهنش،چند سال بعد دقیقا همون میشی.
چرخ روزگار هفتم:توی دلت هم اگه بنالی و شکایت بکنی که چرا قدم کوتاهه،میبینی توی یه اتفاق دستت قطع میشه،اگه بگی چرا موهام میریزه،میبینی چشمت هم ضعیف میشه،یه جوریه که فقط باید بگی شکر همین چیزی که هستم.
چرخ روزگار هشتم:هر بار که تن بچه ات یه لباس قشنگ میکنی،با شوهرت با همسرت میری به جایی،یه جوری اونایی که صدها برابر ازت پولدارتر و خوشبخت تر هستن آه میکشن و میگن خوش به حالت و چه شانسی داری که تا عصری نشده یا با همسرت دعوات میشه یا بچه ات میخوره زمین و سرش میشکنه.
چرخ روزگار نهم:از هر چی بدت میاد و متنفری تو رو تعقیب میکنه تا یه جایی بچسبه در کونت،از مرد شکاک بدت میاد دوست پسرات و شوهرت همه شکاک هستن،از زن ولخرج بدت میاد،همسرت تا قرون آخر پولات رو خرج چرت و پرت میکنه.از قوم الظالمین و خانواده شوهر بدت میاد،با یه مردی ازدواج میکنی که شب و روز ننه و باباش چترن خونه ات یا اصلا تو یه ساختمونی باهاشون.
چرخ روزگار دهم:همین.بوس
حالا کدوماشو با جون و دل درک کردی؟یعنی برای خودت اتفاق افتاده؟
متاسفانه هر چی که میگم رفته تو کونم یا منتظره بره کونم
همیشه ی روزگار از مشهدی جماعت متنفر بودم
عمه دوس پسرتم مشدی شدن
دوست صممیم مشدیه
شوهرم همچنبن
نافم رو بامشهدی جماعت بریدن
همه شمع های خونتون رو پس دزدیدن.
با تک تک جملاتتون موافقم
دونه به دونه ش درسته
نوکرتم دربست
حق گوی اعظم،تراویس بزرگ
واقعا که همه اش درست بود
بوس به صورت ماهت عزیزم