تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

قره بالای نازنین

خوشگل وبلاگ نویس ها،قشنگ قشنگ ها،خانم دکتر خوش اخلاق،وبلاگ نویس توانا،قره بالای نازنین از بلاگفا اومده بلاگ اسکای.خواهر گلم سفارشی فالو بشه.هر کس من وبلاگ نویس محبوب اویم،از این به بعد قره بالا هم وبلاگ نویس محبوبش باشه.

قره بالاhttps://eccedentesiast33.blogsky.com/

نظرات 10 + ارسال نظر
فاضله یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 05:19 ب.ظ http://golneveshteshgh.blogsky.com

خانوم ف یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 05:41 ب.ظ http://Khanomef.blogsky.com

چه خوب شد
بلاگفا بود نمیتونستم بخونم اصن

منم.
بوس

بی تا یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:30 ب.ظ

منم نمیتونستم بخونمش خیلی خوشحال شدم

منم از خوشحالی تو خوشحالم بی تا خوشگله.

قره بالا یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 07:52 ب.ظ http://Www.eccedentesiast33.blogfa.Com

ده دیقه س دارم به این میخندم
مرسی ازتون

قربون خنده هات عزیزم.
آدرس وبلاگت رو اصلاح بکن که نظر که میزاری تو وبلاگ ها آدرس جدیدت بیفته.

برنتین یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:38 ب.ظ

آقا ما که اینجا وبلاگ نداریم،یعنی داشتم،دود شد رفت هوا
با اجازه شازده تراویس یه کامنت در قامت پست اینجا میزارم.

آخرین شبی هست که شیرازم
فردا کله سحر برمیگردم اصفهان سر زندگیم.
به رسم اولاد و فرزندی سال تحویل اومدم کنار ننه بابام باشم.
ولی کاش نمیومدم...
هععیییی ..بماند...
امروز رفتم سمت تخت جمشید
برای تجدید خاطرات لعنتی گذشته های رفته ی لعنتی...
دیگه کم کم اون خاطرات دارن محو میشن
خب الهی شکر

یه چیزی که توجه منو تخت جمشید جلب کرد،رفتار عجیب و غریب یک سری از این مسافران نوروزی بود.
اکثریت محلی ها (مرودشتی و شیرازیا) توی جاده و پشت ترافیک حرکت میکردن و اکثر مسافرا از شونه خالی و سوبله چوبله تو لاین مخالف(از پلاک ماشینهاشون معلومه مسافرن)
توی شونه خاکی رفتن باعث میشه گرد و خاک بلند بشه...کاری به اینکه دولت ابدا به تخت جمشید و جاده ش توجه نداره،ندارم...
یکی از ماشینهای مسافرا چنان بصورت مویی از سمت راست من سبقت گرفت که حقیقتا ترسیدم.نه از تصادف،از اون حجم حماقت...
آخه مگه جلوتر دارن گوه با بیل خیرات میکنن که عجله داری زودتر برسی؟
ماشین من نیسان پیکاپه با شاسی بلند و گارد کشی شده،پس غمم از تصادف نیست.

یجایی پارک کردم و زیر درختای کاج اونجا غرق فکر و خیال بودم.
یهو صدای جیغ ترمز
چندتا جوون اونجا ماشینها رو به سمت پارکینگها و خروجی از تخت جمشید هدایت میکردن
یه شاسی بلند با پلاک تهران میخواست یکی از اون جوونها رو زیر بگیره
چون بهش گفته بود از سمت راست بره،
تهرانیه هم اینجور میگفت
گمشو مرودشتی گدا،دلم میخواد،تو بچه گدا گوهی نیستی جلو منو بگیری
ما اگه نیایم شما گشنگی میمیرین

رگ ترکی من گرفت.
نزدیکم بودن
رفتم جلو و گفتم
آقای عزیز،چه رفتاریه میکنی؟
هر پخی هستی برا خودتی،اجازه نمیدم به همشهری من توهین کنی...
طرف پرید پایین و قفل فرمون رو کشید مثلا منو بزنه...
با چندتا تکنیک رزمی چنان کوبیدمش زمین و پا رو گردنش گذاشتم که دادش به آسمون رفت.
بهش گفتم یک حرکت اضافه کنی یا گوه زیادی بخوری جلو زن و بچه ت چنان میزنمت که صدای سگ ازت بلند بشه آشغال حرومزاده...

همین حین ماشین پاسگاه تخت جمشید رسید..چندسال کنار پاسگاه تخت جمشید یه باغچه داشتم..
یه افسری پایین اومد و جریانو پرسید..اون جوونی که یارو میخواست لهش کنه رفت جلو و کلا داستان رو تعریف کرد.
افسره کنارم اومد و اون یارو رو از دستم بیرون آورد،بعدم ماشین طرف رو توقیف کردن و بردن پارکینگ.چون یارو میخواست افسره رو هم بزنه
چه سگای هاری داره تهرون خراب شده

اقا مسافرت درست،مهمون هستین درست
اما حرمت صاحبخونه هم به مهمون واجبه.
اهل تهران هستین یا هر خراب شده دیگه
قد لاستیک ماشینتون شعور داشته باشین
والا من ندیدم قد استان فارسی احترام به مهمون بزارن.
شما برو بندرعباس،بفهمن غریبین میخورنتون.
اون از وضع رانندگی این مثلا مهمانهای نوروزی که تو جاده ها تصادف میکنن و مث سگ میمیرن
اون از هجومشون به شهرها که باعث قحطی نون و مواد غذایی و همه چیز میشن
اینم از طرز برخوردشون با میزبانی که فقط قصد راهنمایی داشت.

حالم بهم میخوره از این نوکیسه هایی که چون فقط پول دارن بخودشون اجازه میدن باقی مردمو تحقیر کنن...
حالا برین ته داستان رو در بیارین طرف اهل دارقوز آباده تو تهرون و برا اینکه گشنه ش نشه توالت نمیره و همه زندگیش همین ماشین زیر پاشه...


بازم عذرخواهی میکنم از صاحب وبلاگ بابت روده درازی من

نوکرتم

همه چی عالیه یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:57 ب.ظ

یه جور تبلیغ کردید وسوسه میشم دوباره وبلاگ نویسی رو از سر بگیرم

چرا نمینویسی؟

قره بالا یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:38 ب.ظ http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

چشم

احسنت بهت

همه چی عالیه یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:40 ب.ظ

نمی‌دونم من همینطوری در دنیای واقعی خیلی سخت ارتباط می گیرم ؛ دو سه سال پیش یا شاید خیلی سال پیش تصمیم گرفتم ننویسم چون راحت نبودم... البته که قلم و کاغذ خودم رو دارم

خوبه.آفرین بهت

بی تا یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 10:11 ب.ظ

بسیار زیبا نوشتید برنتین عزیز همیشه به مسافرت وگردش

دکتر غ یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:36 ب.ظ

به به مبارک باشه

بوس بهت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد