تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

اصلیت حکم مال خداست که ما و منش ریخته و گلریزون می‌کنیم برای کسی که آزاد می‌شه ازین چهار دیواری که تموم دنیا چهار دیواریه

فیلم  Dinner for Schmucks رو دیدم،یه طنز قشنگ. Steve carell توش بازی میکرد.هر فیلمی که این مرد بازی میکنه با نمک و خنده داره.فیلم در مورد یه مرد احمق بود که خیلی بدپیله بود و دست از سر اونی که به ظاهر باهاش رفیق شده بود بر نمی داشت.

از این مدل آدمها حتما خیلی هامون دیدیم و از این رفیق ها داشتیم که دست از سرمون بر نمیدارم.منظورم دوست غیرهمجنس نیست.رفیقای همجنسمون رو میگم.یا همکاریم باهاشون یا همکلاسی هستیم.نچسب و نخواستنی هستن،ولی انگار ما رو خیلی دوست دارن و مصداق از در بره بیرون از پنجره میاد تو هستن.هر کاری میکنی که باهاشون رفاقت نداشته باشی ول نمیکنن.از صبح تا ظهر یه جوری مجبوری توی یه محیطی تحملشون بکنی بعد که میخوای بری خونه باهات همراه میشن،واسه عصر برنامه ریزی میکنن دوباره ببینن تو رو.برات از خونه غذا میارن،هر کاری میکنن که باهات دوست بمونن ولی واقعا به دلت نمیشینن.منم یه دوست اینجوری داشتم،بلاکش کردم.واقعا بعضی وقتها فکر میکردم گی باشه این قدر که منو دوست داشت.

شما چی؟از این آدمها توی زندگیتون بوده که از دستشون فراری باشین و دلشون میخواسته دوستتون باشن؟

نظرات 5 + ارسال نظر
بی تا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 05:51 ق.ظ

نه والا نبوده.کاش بود،ببخشید شما چرا تا الان بیدارید؟ماروزه میگیریم وسحر پا میشیم شما چی؟

من شبها نمیتونم بخوابم.

بی تا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:55 ق.ظ

پس صبحها چجوری میری سرکار؟

کار کجا بود خواهرم،ما کارامون رو کردیم

قره بالا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:50 ق.ظ http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

اه منم از این دوستا داشتم
خیلی رو مخن
ته دلم ناراحت میشدم ها ولی خب چیکار کنم خوشم نمیومد دیگه ازشون
حتی یه مدت گوشیمو از دست یکیشون خاموش کردم
حس خیلی بدیه
هم واسه خود آدم، هم طرف مقابل

دوست داشتنی هستی دیگه

دکتر غ سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:47 ب.ظ

بله خیلی بوده از این دوستها ولی مطمئن نیستم تقصیر اونها بوده باشه.

دوست داشتنی هستی دیگه

آیدا سبزاندیش چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:18 ق.ظ http://sabzandish3000.blogfa.com

سالها پیش یکی از دوستان دوران مدرسمو تو خیابان دیدم راستش از همون دوران مدرسه ازش فراری بودم نچسب بود نمیشد باهاش ارتباط گرفت وقتی تو خیابان منو دید من خودمو به اون راه زدم ولی اون بی خیال نشد و به اصرار شمارمو گرفت منم شماره اشتباهی بهش دادم همون لحظه شماررو گرفت گفت الان تک زنگت میزنم! به هر حال چند وقت تو پاچم بود بدجووور تا اینکه الکی بهش گفتم برای همیشه دارم میرم تهران!!! الان هم خیال میکنه خارجم

حالا خوبه یه روز توی اصفهان ببینه تو رو.هیچی دیگه شاکی میشه چرا اومدی اصفهان خبرم نکردی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد