تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

برخاستن بی قیل و قال شاید رسالت من است نه اینکه سعی میکنم نه، طلوع عادت من است

قصه چی بود: یه انگولکی به وبلاگ دادم و آدرسش عوض شد و دیگه با آدرس قدیمی باز نشد.مثل وقتی که بعضی ها توی خونه تنها میشن و خیار میکنن تو کونشون و خیار میره بالا و توی کونشون گیر میکنه.حالا نه به اون شدت.

بعد با خودم گفتم فاک ایت،کون لقش دیگه نمینویسم،ننویسم به کجای کائنات برمیخوره مگه.

دیگه چرا ننوشتم؟هر چی کامنت میومد متوجه میشدم چقدر آدمهای عجیب و غریب خواننده وبلاگ زیاده و انگار هر چی میگفتم متوجه نمیشدن و حرف خودشون رو میزدن و فحش میدادن.

حالا چرا نوشتم؟مثل یه الهام بود،مثل یه لحظه آنی که انسان بهش یه ایده منتقل میشه،ترانه "زیر باران" از علیرضا عصار داشت پخش میشد،همزمان داشتم پست دوست قشنگ و سکسی ام ، "خانوم ف" رو میخوندم که در مورد من بود،بعد بهم الهام شد که میتونم اسم وبلاگ رو درست بکنم،با یه کلک رشتی  درستش کردم و برگشتم.

حالا برنامه چیه؟هیچ،مثل همه این ده سال قراره ده سال دیگه هم بنویسم،بلکه هم بیست سال دیگه،تا روز آخری که بلاگ اسکای هست مینویسم،لاس میزنم با شما خواننده های عزیزم،بوس میدم و بوس میگیرم و فراموش نمیکنم که زکات علم نشر اون هست.

دیگه چی؟هیچ،همین،دوستتون دارم.بوس.


نظرات 3 + ارسال نظر
قره بالا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 12:29 ق.ظ http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

خوش برگشتید

فدای تو

یکی که تصمیم گرفته خاموش باشه چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 11:13 ق.ظ

نرو دوست عزیز
تو ننویسی واقعا هیچ بهانه ای ندارم بیام سرگوشیم

کاش با اسم قشنگت مینوشتی

بانوی کویر چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 12:26 ب.ظ https://banooyekavir.blogsky.com/

بنویس برای ماهایی که می‌خونیم
دلخوشی وسط این روزمرگی های ت.خ.م.ی بودن شما رفقاست
دم خانوم ف گرم که باعث شد تراویس به میدان بازگردد

فدای تو مهربونم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد