آخرین قسمت از سریال لیسانسه ها پخش شد.البته اسمش توی فصل سوم شده بود فوق لیسانسه ها.
خیلی قشنگ بود و تهش کمی اشکی شدن چشمهام.هر وقت این سریال رو می دیدم ناخودآگاه یاد یه دوست وبلاگ نویس میفتم به اسم لیلی،که من بهش میگفتم "دکترغمگین".خیلی قشنگ مینوشت و باعث افتخار همه ما بود.ولی یهو وبلاگش رو بست و رفت.نمیدونم چرا؟بدترین کاری که یه وبلاگ نویس میتونه بکنه اینه که یهو وبلاگش رو ببنده یا حذف بکنه و بی خبر بزاره بره.
لیلی عزیزم،دکترغمگین مهربونم دوباره برگرد.
واقعا کاش دوباره برگردن
دل منم براشون تنگ شده
دل هممون براش تنگ شده
پس حال ماها رو درک کنید وقتی شما هم موقت رفتید
گُه خوردم
شما یکوقت نبندینا. باورتون میشه یکی از مهمترین دلخوشیهای روزانه من، مدتهاست، سرزدن و خوندن و یادگرفتن مطالب وبلاگ شماست. جالبه که درعین روزمره نویسی روان و باصداقت، همیشه یه آموزشی دارین. ممنون که هستین. هرکی ناراحته، جمع کنه بره ازینجا.
ناهید قشنگم چه افتخاری از این بالاتر که تو مطالب من رو روزانه بخونی.به روی چشمم.ممنونم ازت مهربونم.لطف داری گل قشنگم
باورم نمیشه این قدر به من لطف داری