تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

این حقیقتی شگفت انگیز است که هر انسانی راز و معمایی عمیق برای دیگران است.

خونه باید ماوایی برای آرامش و راحتی باشه.اما به واسطه بساز و بفروش های نامرد و همسایه های بد و عوامل شهر نشینی گاهی به جهنمی تبدیل میشه که گویی خدا در این دنیا برامون مهیا کرده تا نه تنها همه گناهانمون پاک بشه بلکه تا هفت پشت پیش و پسمون هم به جبران عذابی که در این دنیا کشیدیم از گناه پاک بشن.توی این پست به عذاب بعضی خونه ها اشاره میکنم و تقدیمش میکنم به زهرای عزیز از وبلاگ پیچکhttps://pichakkk.blogsky.com/

شما هم عذابی به ذهنتون اومد بگین.

عذاب اول:لوله کش.اگر اوسای با ایمانی کار لوله کشی ساختمان رو انجام نده تا روز انقراض عالم هستی خونه با مشکل مواجه هست،مستراحش میزنه بالا،سقف نم برمیداره،کاشی ها کنده میشن،بوی فاضلاب همیشه توی خونه هست و هیچ راهی و هیچ چاره ای براش نیست.

عذاب دوم:خونه بدون پنجره.بعضی وقتها چاره ای نداریم،خصوصا در تهران.مجبوریم در خونه هایی ساکن بشیم که پنجره ای به آسمون ندارن،زمستون سرد هستن و تابستون گرم،همیشه سردرد داریم و هوا توی خونه جریان نداره و همیشه خفه و بی نور هست.

عذاب سوم:پکیج و آبگرمکن و موتورخونه مثل بخت آدم میمونه،اگر از اول سفید بخت بودی تا آخرش هم سفید بختی.اگر آبگرمکن ات از اول خوب بود خدا دوستت داشته وگرنه هر چی تعمیرش بکنی یا آب رو گرم نمیکنه یا هی گرم و سرد میشه یا همیشه خرابه.

عذاب چهارم:دیوارهای نازک عذاب دیگه ای هستن،شب میخوای بخوابی ولی حتی صدای خروپف و گوزیدن همسایه رو به وضوح میشنوی،انگار نشسته روی پات و داره میگوزه.اگر همسایه حشری یا زوج جوونی باشن که دیگه حسابت با کرام الکاتبین هست و انگار قشنگ توی بغل تو داره توی کس زنش تلمبه میزنه.صدای ترانه های تخمی مجید خراطها و جم تی وی هم بیست و چهاری توی خونه ات هست.

عذاب پنجم:خونه بدون آسانسور.خونه ای که آسانسورش همیشه خرابه و تو هم طبقه چهارم به بالایی و زانو درد هم داری،دقیقا یوم الحساب میشه،حالا اگه یه پلاستیک خیار و گوجه هم دستت باشه که دیگه هیچ.باید بشینی توی پاگرد طبقه اول تا برق میاد یا آسانسور رو درست بکنن،حالا چقدر طول میکشه فقط خدا میدونه.

عذاب ششم:خونه بدون انباری و پارکینگ.جای پارک پیدا کردن توی بعضی محله ها مثل پیدا کردن شهر گمشده آتلانتیس میمونه،رقابت شدیدی در حد جام جهانی بین همسایه ها واسه پارک کردن ماشین وجود داره و انباری هم نگو که داغ دلم تازه شد،چقدر وسیله میتونستیم داشته باشیم ولی به خاطر نداشتن انباری مجبور به دور انداختنشون شدیم.

عذاب هفتم:ایرادات برق کشی،یه لامپ روشن میکنی یهو با یه صدای مهیبی برق میره،فیوز میپره،یخچال میسوزه خود به خود،چهار تا چراغ روشن بکنی برق ساختمون نمیکشه،دیگه چه برسه به کولرگازی و اسپیلت.

عذاب هشتم:خونه گرم.خونه ای که از هر چهار طرف تحت تابش آفتاب هست،توی تابستون هر چی کولر آبی زور بزنه،انگار نشستی توی سونا،اسپیلت هم بخری خدا تومن باید پولش رو بدی و هر ماه هم صدها هزار تومن پول برق باید بدی‌.

عذاب نهم:این رو واسه دشمنتون هم نخواهید.خونه موش دار.خونه ای که موش داره آدم حساس رو به مرز دیوانگی میرسونه،شب که میخواهی بخوابی تا یه سایه ببینی فکر میکنی موش هست،تا یه کم پات میخاره از جا میپری و فکر میکنی موش اومده توی رختخوابت،تا روزی که به هزار مکر و حیله و هزینه موش ها رو نگیری آروم نمیشی و تا ماه ها بعد دچار ترومای روحی میشی.

عذاب دهم:خونه موریانه دار،مارمولک دار،سوسک دار،عقرب دار.بیشتر توی خونه های جنوب این چیزا هستن.هر کاری هم بکنی ریشه کن نمیشن.خصوصا موریانه رو،همه کمدهات،دیوارهات،لباسهات،میزهات،مبل های خونه ات توی یه شب تا صبح الوده موریانه میشه و هیچ راه حلی نداری جز این که به درگاه خدا دست بلند کنی و بگی خدایا چه گهی خوردم که این عذاب نازل شد،العفو.موریانه اون قدر بده که حتی دعا برای دفع موریانه هم وجود داره.
توی این پست فقط در مورد خودِ خونه حرف زدم و گرنه که عذاب الهی دیگه ای هم مثل همسایه بد،خیابون باریک و محله پرترافیک و شلوغ هم وجود داره که پست های جداگانه ای میطلبه.
امیدوارم آبتون سرد و نونتون گرم باشه و هیچ وقت توی خونه هاتون به مشکل بر نخورین.
همین.دوستتون دارم.