یه کتابی هست به اسم "شازده کوچولو" که خیلی ها اون رو خوندن.کتاب سبک و کم صفحه و خوبیه.
اما یک قسمتی داره که شازده کوچولو با یک روباهی حرف میزنه و روباهه در مورد اهلی کردن بهش یه چیزایی میگه و الخ.... .من همیشه با خوندن این قسمت از کتاب اشک تو چشمام جمع میشه.نمیدونم چرا ولی خیلی قشنگه.
بعضی از آدمها واقعا دوستای خوبی هستن،مثل احمدی نژاد واسه رحیم مشایی،مثل پوتین واسه ندودوف،مثل رستم آقا تو سریال حریم سلطان واسه اون یارویی که ابراهیم پاشا دارش زد تو جنگ،مثل اون یارو تو فیلم بعدازظهر سگی که با آل پاچینو بود،مثل جیم کری تو فیلم مردکابلی،مثل چارلی ثرون تو فیلم Monster واسه اون دختره
من آدم شاد و بی غم و بی مشکلی هستم اما متوجه شدم که تو عمق وجودم افسردگی و مشکلات عمیق شخصیتی دارم.خیلی بد دلم،خیلی بد بین هستم،خیلی نا امید هستم.خیلی حسودم به بعضی پسرها که با دخترایی که دوستشون داشتم یه جورایی مرتبط بودن.و فکر نکنم هیچ وقت هم اصلاح بشم.خدا به داد همسر آینده من برسه.البته من وقتی اینا رو میدونم پس دیگه چرا زن بگیرم؟
من علاقه عجیبی به سایت معظم "ویکی پدیا" دارم.
یعنی یه صفحه تو این سایت دیدم دقیقا و دقیقا ما ایرانی ها رو اخلاقیاتمون رو توضیح بده.اصلا نمیتوم بگم چقدر خوب توضیح داده.لینکش رو میزارم،خواهش میکنم بخونید.ببینید به کجا رسیدیم.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF_%D8%B2%D8%B4%D8%AA
این کار ما هم شده دردسر بزرگی واسمون.
ما رفتیم تو یه سازمان خصوصی با نزدیک هزار نفر پرسنل واسه یه شغل رده پایین درخواست دادیم و همون فرداش رفتیم سرکار.اولش که همه میگفتن پارتی تو کیه که اینقدر راحت اومدی و جذب سازمان شدی،حالا بیا و توضیح بده که والا بِلا پارتی ما فقط خدا بوده(ببین به کجا رسیدم که من اینو میگم)،بعد که همه فهمیدن بنده حقیر لیسانس کامپیوتر دارم مگه ول کن بودن این ملت که تو حیفی واسه این کار،که تو باید بری بخش اداری،تو باید بری قسمت کامپیوتر،باز هم بنده نه حرفی میزدم نه اصراری به تغییر داشتم،بعد ما رو بردن سر یه پروژه و هر روز از ساعت 7 صبح کار میکردم تا 10 شب به مدت 2 هفته،بعدش هم بدون هیچ پرسیدن نظری از من ،ما رو فرستادن قسمت IT یا همون کامپیوتر و فناوری اطلاعات و این حرفها و یهو دیدیم که ای دل غافل شدیم مسئول بخش و رئیس و این حرفها تو کمتر از یک ماه.حالا همون آدمها که میگفتن تو باید بری قسمت اداری یا کامپیوتری با من شدن دشمن،زیرآب من رو میزنن.من واقعا نمیدونم این ملت چه جورین.
نمیدونم والا من واسه زندگی کردن بین این مردم آفریده نشدم.