تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

که با این در اگر در بند در مانند، در مانند.

خاله ام الان به خونمون تلفن کرد که من جواب دادم متاسفانه،یادم نمیاد آخرین بار کی صداش رو شنیده بودم.

استوارتر از همه پیوندها، پیوندی است که در میان مادر و فرزند برقرار است.

یادم میاد زمانی که 20سال داشتم حالا شاید یک سال بیشتر یا کمتر عاشق دختری شدم که بنا به دلیلی به هم نرسیدیم و من از این موضوع خیلی ناراحت بودم که صد البته مقتضای سنم هم همین بود.مادرم یه روز با من حرف زد و چیزی بهم گفت که اگر من هم روزی پسری داشتم همین رو بهش میگم.بهم گفت زندگی جریان داره و تو سالهای زیادی زندگی میکنی و درست تموم میشه و سرکار میری و با دخترهای زیادی آشنا میشی که همشون خوشگلتر و موقعیتی بهتر از پ دارن.و روزی میاد که تو به این روزهات میخندی.

حالا که تقریبا هشت سال یا بیشتر از اون روز گذشته میبینم که بهم راست میگفت.

همیشه وقتی با کسی به هم میزنیم یا رابطمون با کسی خراب میشه فکر میکنیم که دنیا به آخر میرسه و بهتر از اون دیگه پیدا نمیشه،اما اینطور نیست و جریان زندگی ادامه داره و تو موقعیتهای بیشتری به دست میاری و با آدمهای بهتر و بیشتری آشنا میشی.پس تعهد و دلبستگی و عاشق شدن فقط محدود شدن در حصار باورهای غلطه.

برهنگی بیماری عصر ماست

من به هیچ عنوان مذهبی نیستم اما از جهاتی شاید خیلی سنتی و محافظه کار باشم.نمیدونم اما قصد و غرضم اینه که بگم اصلا نمیپسندم این ترانه های ایرانی رو که توشون زنای لخت زیادی نشون میده،اصلا مناسب نیست.یه ترانه هم هست که واقعا افتضاحه.ترانه ای از این مردک بدصدای کچل که محبوبیتش نشون دهنده افول بشر معاصر در همه جهات هست.بله درست حدس زدید آرش.ترانه اش با یه یارویی هست به نام شان پال.آرش هم از اول تا آخر ترانه فقط یک جمله رو هی تکرار میکنه طوری که منی که به اندازه گاو هم انگلیسی حالم نیست جمله رو از بر کردم.she makes me love.بله تمام ترانه این مردک کچل بد صدای خانم باز همین یه جمله رو هی تکرار میکنه و چیزی حدود 50 دختر شاید هم بیشتر تو استخر و توی یه خونه لخت میرقصن.واقعا شرم آوره.اون وقت ملت همیشه در صحنه حاضر میان از گلشیفته فراهانی ایراد میگیرن.

سیگار کشیدن برای روزه دار چه حکمی دارد؟عدم افساد روزه به وسیله غبار یا دود غیر غلیظ، خالی از وجه نیست ولی احوط اجتناب است.

من زیاد تو اینترنت نمیچرخم و تو چند سایت محدود بیشتر نمیرم،اما یه دوست عزیز و ندیده سایتی بهم معرفی کرد که البته من ازش چیز دیگه ای میخواستم اما اون اینو به من معرفی کرد،بگذریم.تو این سایت تو فینگلیش تایپ میکنی و بهت فارسی تحویل میده.عحبا چه چیزایی تو این اینترنت هست و من بیخبرم.اینم آدرسش:

www.behnevis.com


نزدیکترین شما به من در موقف قیامت، کسی است که راستگوتر، امانت دارتر و باوفاتر به پیمان باشد.

یه آدمهایی هستن واقعا خاص هستن،البته این جور آدمها خیلی نادر و کم هستن.و یه سری آدم هستن که زور میزنن که خاص باشن و اینجور آدمها خیلی زیاد هستن.گروه اول اصراری بر خاص بودن ندارن و گروه دوم مُصر هستن به انجام این کار.

میدونی خاص بودن باید با تو زاده بشه،تو نمیتونی بگی من چون فلان موزیک رو گوش میدم یا چون فلان کارگردان رو میشناسم خاص هستم.

مردمان پارس دانش را فرا میگیرند حتی اگر در چین باشد.

از صبح که از خواب بیدار شدم.مدام کلمه بورخس تو ذهنم بود و نمیدونستم یعنی چی؟الان رفتم تو سایت ویکی پدیا و متوجه شدم که یه شاعر و نویسنده هست که اواخر عمرش هم نابینا شده و ظاهرا آدم مهمی بوده.خدا رو شکر که اینم فهمیدم.حالا برم بخوابم تا ببینم فردا قراره چی تو ذهنم بیفته.

دوستت دارم برادر زاده عزیزم

برادر زاده من اولین کلمه ای که یاد گرفت "جامپر" بود و اولین جمله معنادارش هم این بود که"منو جامپر کن" و من همیشه در عجبم که این بچه چرا اینقدر عن و گهش اینقدر واسش مهم هست که اولین کلماتی که یادگرفته اینا بودن.

پانوشت:جامپر یک کارخانه تولید پوشک هست.

یک دیکتاتوری مقتدر بهتر از یک انقلاب هرج و مرج طلبانه است.

من از همون اولش هم دید خوبی نسبت به بهار عربی نداشتم،میدونستم که پایان خوشی ندارن هیچ کدومشون.الان هم بهم ثابت شد که حق داشتم.این از لیبی،این از سوریه،اینم از مصر.همش جنگ و آشوب و آدمکشی.اینم از مصر.آخه یعنی چی هی بریزین تو خیابون و انقلاب کنید؟پس کی کار میکنید؟کی درس میخونید؟چه جوری شکم زن و بچه رو سیر میکنید؟اونم از سوریه،همش آدمکشی و کشور هم که کلا داغون شده.

مردی که همسرش را بیازارد، نماز و هیچ کار خیری از او پذیرفته نیست و نخستین کسی است که وارد آتش می‌شود.

یه بار یه جایی بودم،توی یه بیمارستانی بودم،دو نفر آقای مسن بستری بودن،یکیشون 89 ساله بود و سرطان روده داشت و دکترها جوابش کرده بودن و دیگری 72 ساله بود و مشکل مثانه و پروستات داشت،حال هر دوشون زیاد تعریف نداشت.اما هر دو فقط تنها آرزویی که داشتن این بود که زودتر مرخص بشن و برن خونه خرم سلطان رو ببینن.

آنان که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا آرامش می‌یابد آگاه باشید که دلها به یاد خدا آرامش می‌یابد.

بعضی وقتها پسر یا دخترهایی تو خیابون،پارک یا مترو میبینم و دقیقا تجلی قدرت خداوند متعال رو میتونم تو آفرینش این موجودات احساس کنم و در این لحظات رو به آسمان میکنم و به خداوند متعال میگم که خدایا تا حالا هر چی آدم زشت و کچل و عینکی و بدشکل مثل من درست کردی دیگه بسه،خدایا آفرینش انسانها با آزمون و خطا دیگه کافیه،بقیه آدمها رو دیگه مثل اینا بساز.