تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

فقط کسی طعم دلتنگی را میفهمد که طعم وابستگی را چشیده باشد

سر شب دوست داشتم با اشکان حرف بزنم،باهام قهر کرده به خاطر یه موضوعات بچگانه.بهش تلفن کردم که جوابم رو نداد.بعد به مادرم تلفن کردم که اونم جوابم رو نداد و گفت وسط تئاتر هستم.بعد به گلی تلفن کردم که اونم جوابم رو نداد.این چه وضعشه آخه؟

اشتغال به هر کاری بهتر از تنبلی و بیکاری است.

از فردا دوباره میرم هفته شروع میشه.باید یه کار دیگه هم پیدا بکنم،دلم واسه اون روزایی که مثل خر کار میکردم تنگ شده.هم خیلی پول در میاوردم و هم تمام مدت مشغول بودم.

عشق هرگز گم نمی‌شود؛ اگر انتظار تلافی آن را نداشته باشید به خودتان بازمی‌گردد و قلبتان را خالص و صاف می‌گرداند.

سخت ترین و یا بهتر بگم غیر ممکن ترین کار توی زندگی اینه که یه دختر رو متقاعد بکنی که دوستت داشته باشه.

علاقه جدید

عصر حوالی ساعت 5 ناگهان خوابم گرفت و خوابهای خیلی عجیبی دیدم و همین الان که بیدار شدم،این حس بهم دست داده که میتونم برم اسپانیایی یاد بگیرم.باید این کار رو انجام بدم و برم دنبالش.الان دیگه وقتشه.

con la esperanza de éxito

جانی خلال دندون

فیلم جانی خلال دندون رو از روبرتو بنینی دیدم.یه فیلم متوسط ایتالیایی بود.به هر حال ارزش یک بار دیدن رو داشت.و صد البته که بازی روبرتو بنینی بی نظیر بود.

نیمه شب در پاریس

نیمه شب در پاریس رو از وودی آلن دیدم،خوب بود،اما خیلی خوب نبود یا شاید هم چون از بس که فیلم خوب داره وودی آلن این یکی خیلی شاهکار نبود هر چند خود وودی آلن این فیلم رو بهترین فیلمش میدونه.

فکر کنم کارلا برونی هم توی این فیلم بود با این پسر بوره که اسمش یادم نیست و قبلا تو کارای طنز بود و اون اوایل کارش یه گروه بودن و فیلم درست میکردن و کارگردان بیشترشون هم گاس ون سنت بود.

به هر حال فیلم جالبی بود و دوستش داشتم.


رم،شهر بی دفاع

خوب بالاخره از بیکاری استفاده کردم و یه فیلم دیدم،البته بهتر اینه که بگم یه فیلم ندیدم،یه شاهکار بی نظیر از بازی رنگ و نور و موسیقی و معماری و خرده روایت های عاشقانه دیدم.فیلمی که میخوام براتون تعریفش بکنم چیزی نبود جز" تقدیم به رم با عشق" از کسی که فیلمهاش رو با تمام وجودم دوست دارم.وودی آلن اسطوره ای.

وودی آلن چند سالی میشه که فیلمهاش رو به خاطر هزینه های کمتر تو اروپا میسازه و ابتدا با امتیاز نهایی تو لندن شروع کرد،بعد از اون رویای کاساندرا و یه فیلم دیگه باز هم تو لندن،بعد ویکی کریستینا،بارسلونا،بعد هم تقدیم به رم با عشق و در نهایت نیمه شب در پاریس.

اما تقدیم به رم با عشق شاهکار بود،پر از اپرا و موسیقی ناب و بازی های زیبا بود.لوکیشن های خارجی فیلم تماما  خیابونای افسانه ای رم بودن و به خوبی جلوه های این شهر رویایی رو نشون میداد به طوری که هر بیننده ای رو ناخودآگاه میخکوب فیلم میکرد.اما از مناظر زیبا و موسیقی جادویی فیلم که بگذریم به داستان میرسیم.

داستان روایتگر آدمهایی بود که هر کدوم به نوعی به رم اومده بودن و حکایت اونها به طور موازی جلو میرفت.من داستان رو روایت نمیکنم چون تو تعریف کردن فیلمها مهارت ندارم و شاید سخنی به گزاف بگم و چیزی از ارزش های والای این فیلم کم بکنم.اما شخصیت محبوب من تو این فیلم همون یارو معمار امریکایی بود که به نوعی ایفا گر نقش خرد و وجدان بیداری رو داشت که امر و نهی نمیکرد و به طور بسیار هوشمندانه ای نصیحت میکرد و تجربیات بی نظیری داشت که به شکل طنز روشنفکرانه ای اونها رو بیان میکرد.

واقعا فیلم خوبی بود،امیدوارم همه این فیلم رو ببینن.

و من الله التوفیق.

آقای رارنده یالا بزن تو دنده

امشب شبکه 2 فیلم کلاه قرمزی رو گذاشت و من حس کردم که بعضی وقتها تو رفتارم مثل پسرخاله هستم که همش میگه نون بگیرم؟نفت بگیرم؟

ولی واقعا دل پاک و مهربونی داره و به نظر بنده حقیر پاکترین و مهربون ترین شخصیت تلویزیونی هست.

هرگز نگو خداحافظ

اینو با تمام وجودم میگم،من آدمهایی رو که دوست دارم خیلی کم هستن اما به خاطر اونا حاضرم هر کاری انجام بدم.دوست دارم هر کاری بکنم که شاد و خوشحال باشن.دوست دارم ازم بخوان که واسشون یه کاری انجام بدم.

میهمان ناخوانده

همین الان یهو تمام بدنم سرد شد و پیشونیم عرق کرد.نمیدونم از کم خوابی هست یا از این که همش دارم لخت میگردم یا از سیگار کشیدنِ.