تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

فیلم مزخرف

همون قدر که توی انتخاب آدمهای اشتباه استاد هستم توی انتخاب فیلمهای مزخرف هم استاد هستم.فیلمی دیدم به اسم babadook که اونقدر مزخرف بود که وسطای فیلم رهاش کردم.

دلی دارم چو مرغ پا شکسته

یک بار لیوانی داشتم که خیلی آروم از دستم گذاشتم روی میز و ناگهان هزار تیکه شد.بعضی وقتها ما آدمها هم همین جوری میشیم.منتظر تلنگری هستیم تا بزنیم زیر گریه و های های گریه سر بدیم.

عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو

مگه میشه ترانه "شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم" و "سوغاتی"از هایده رو بشنوی و بغضت نگیره؟

چشمان گریان دیگران را به نگاه‌های مسرت‌آمیز تبدیل کردن لذت‌بخش‌ترین خوشبختی‌هاست.

دوستای خوب و مهربونم و عزیزانی که همیشه لطف میکنید و کامنت برای من میزارید.من نمیدونم چطور از همتون تشکر کنم.

دست تک تک شما رو میبوسم،چه اونایی که همیشه ابراز لطف داشتن و محبت داشتن به من و منو راهنمایی دادن و چه اونایی که بدون هیچ خط قرمزی فحش دادن.

در پایان خواهش میکنم از همه شما اگر وبلاگ دارید حتما حتما آدرسش رو اینجا بنویسید که من بتونم جبران کنم و توی وبلاگ های شما کامنت بزارم و اینقدر شرمنده محبت شما نباشم.این خواهش رو از این رو دارم که گاها کامنتهای بعضی از شما دوستان اونقدر زیباست و پر از محبت و مفهوم که دلم میخواد بقیه نوشته هاتون رو بخونم و دنبال کنم.تصمیم دارم خواننده های خوب این وبلاگ  رو لینک کنم.

قربون همتون

گفتا منم غریبی از شهر آشنایی

هر وقت ترانه"ترنج" رو گوش میدم یاد دانشگاه کارشناسیم میفتم که توی یه شهر سرد و برفی درس میخوندم.اون وقتها من خجالتی بودم و نمیتونستم با دخترها ارتباط برقرار کنم ولی یه دختری بود که منو دوست داشت و چشمهای سبزی داشت و اسمش مریم بود.نمیدونم مریم کجاست و الان چی کار میکنه.

اینا همه وقتی توی ذهنم اومد که استاد دوره دانشگاهم رو صبح دیدم

دنیا کوچک تر و حقیر تر و ناچیز تر از آن است که در آن از کینه ها پیروى شود.

گفته بودم که بعد از داستانهای تلخ زندگی مشترکم و پروسه های متارکه و طلاق که همچنان ادامه دار هم هستن خیلی از اخلاقای من عوض شده و من آدم دیگه ای شدم؟.اگه نگفتم خوب حالا گفتم.پیرامون این تغییر از همه کسایی که اینجا رو میخونن درخواست دارم نظر بدن و بگن چه چیزی در این وبلاگ و طبعا در شخصیت من وجود داره که منو گاها نفرت انگیز،وحشتناک،منحرف،سادیسمی و پست نشون میده؟؟؟

لازم به ذکر است کلیه نظرات تایید میشوند مگر این که حاوی کلمات مستهجن و ترویج خشونت باشند.

ضمنا به سوالات حاشیه ای هم پاسخ میدم.هر کس هر سوالی داره بپرسه.

عشق وقتی که به سراغ پیرها می‌رود آنها را جوان می‌کند.

فیلمی هست به نام "سرنوشت شگفت انگیز املی پولن" که فیلم خوبی هم هست.در این فیلم پدر نقش اول فیلم مردی منزوی است که از خونه بیرون نمیاد و دخترش برای این که لزوم سفر رفتن رو به پدرش یاد آوری بکنه یکی از مجسمه های توی باغچه پدر رو به دوست مهمان دار هواپیماش میده تا به هر کشوری که رفت اون مجسمه رو بزاره و اونجا و یه عکس یادگاری با یکی از نمادهای اون کشور بگیره و برای پدر دوستش بفرسته.خیلی جالب بود پدره هر روز که بیدار میشد میدید یه عکس در خونه اش هست و وقتی باز میکرد پاکت رو میدید مجسمه اش مثلا رفته یونان یا رم یا مصر و کل دنیا رو چرخید.آخرش هم یه روز از خواب بیدار میشه و در کمال تعجب میبینه که مجسمه برگشته سرجاش.

یکی از همین روزها هم شاید شما بیایین به این وبلاگ و من بگم فلان شهر هستم،بعد فرداش یه شهر دیگه و همین جوری کل ایران رو بگردم.

خیلی وقته مسافرت نرفتم.اصلا یادم نمیاد آخرین باری که مسافرت رفتم کی بود؟دلم واسه یه مسافرت تنگ شده،دلم میخواد یه کم برنامه های زندگیم رو راست و ریس کنم و به مسافرت برم،خودم تنهایی به دور از همه آدمها.

مرگ مهم نیست، خوشبخت نبودن مهمترین چیزها است.

به سلامتی یه بازی جدید اومده که اگه قبلا کمی  میتونستیم سرمون رو از تو گوشی در بیاریم این جدیده دیگه اینم نمیزاره بس که ما را با خودش میبره به اعماق دنیای خیال

خانم ها و آقایون این شما و این هم بازی:Pokemon Go

عشق بلائی است که همه خواستارش هستند

میدونید که طلاق و متارکه و جدایی در ازدواج با کات کردن دوست دختر-دوست پسر خیلی فرق داره.و هر کس که بگه من هیچیم نشد تو طلاق و همه چیز رو به کیفم گرفته بودم داره گه زیادی میخوره.حالا قصد و غرض بنده از طرح این مقدمه این بود که بگم بنده حقیر در زمان مجردیم و متاهلیم هر فیلمی رو میدیدم که مرده التماس زن رو میکرد که دوستش داشته باشه سرزنشش میکردم که این کس مشنگ رو ببین چیزی که زیاده دختر.این نشد صدتای دیگه از این بهتر.ولی وقتی ازدواج کردم و بعدش هم این داستانهای جدایی واسم پیش اومد دیگه هیچ کس رو سرزنش نمیکنم.اگر مردی التماس زنی رو میکنه خوب دوستش داره حتما،نمیخواد از دستش بده.دوست داشتن آدمها خیلی پیچیده هست.به خصوص دوست داشتن زن و شوهری و رابطه ازدواج.

هیچ چیز خفت‌آورتر از این نیست که ببینی ابلهی در آنچه تو شکست خورده‌ای موفق شده است.

میدونید چیه؟اکثرکسایی که  ما توی نوجوونیمون  و جوونیمون مسخره شون میکردیم که نمیتونن حتی کون خودش رو به تنهایی بشورن و اون اسکلایی که انگشتشون میکردیم و آدم حسابشون نمیکردیم آدم حسابی شدن.الان به یاد اون شعر داییم افتادم که میگفت:

هر که کون داد مرد میدان شد

هر که کون کرد خانه ویران شد