تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

سوال

اینجوری خوبه،هر صفحه یک پست،یا نه؟؟؟

زندگی مانند لبخند ژوکوند است، در نظر نخست به روی بیننده تبسم می‌کند، اما اگر در او دقیق شوی می‌گرید.

یه سریال شبکه ifilm داره میزاره به اسم لیسانسه ها،هومن شکیبا و سیاوش چراغی پور توش بازی میکنن.تا حالا ندیده بودم این سریال رو.خیلی هومن شکیبا بامزه بازی میکنه و خنده داره.

یه بار چندین سال پیش من یه جایی بودم این هومن شکیبا هم بود،با هم سلام و علیکم هم کردیم،بعد من نمیشناختمش،ولی چهره اش برام آشنا بود،بعد عزیز دل گفت این هنرپیشه لیسانسه ها هست،بازم من نشناختمش.فکر میکردم احتمالا تو دانشگاهمون بوده و کلاسهای مشترکی با هم داشتیم.

خلاصه که این سریال لیسانسه ها خیلی بامزه هست.

خانوم ف

خانوم ف برگشته و دوباره داره مینویسه.میدونم که شما هم مثل من نگرانش هستین و  دوستش دارید.

"خانوم ف" عزیز و مهربون،امیدوارم هر مشکلی داری توی زندگیت زودتر حل بشه.

والاترین مردم کسی می‌تواند باشد که در پیشرفت مردم و آبادی جهان کوشش بیشتری نماید

میدونید از چی خوشم میاد؟

این که میرم تو بعضی وبلاگ ها و میبینم که دوستای وبلاگیم هم رفتن توی اون وبلاگ و واسه اون طرف کامنت گذاشتن و با هم دوست شدن و به هم کامنت های قشنگ میدن.

از این که وبلاگ من پلی شده واسه این که وبلاگ نویس ها همدیگه رو پیدا کنن خوشحال میشم.

اونایی هم که توی وبلاگ هاشون به من فحش میدم،مثل بچه هام هستم.خودم بزرگشون کردم حالا به خودم فحش میدن.ایرادی نداره،دل من دریاست.

من اینجوریم،دوست دارم همه رو با هم دوست کنم.من میبخشم.

اندیشیدن به تو زیباست ای وطنم

میدونم الان میایید فحش میدین،ولی خوب کی بهتر از من واسه فحش دادن.


دست خودم نیست واقعا،جز قانون مزخرف و احمقانه و مردستیزانه و زن ستیزانه مهریه،دیگه هیچ بدی توی کشور نمیبینم.همه چیز کشور رو دوست دارم،خیابون ها،آدمها،برنامه های تلویزیون،آب و هوا،شرایط جامعه،هر چیزی که توی کشور هست رو دوست دارم.دست خودم نیست،دوست دارم،بیشتر چیزهای کشور تخمیه،ولی من دوستش دارم،دوست داشتن دلیل نمیخواد.کشور رو دوست دارم،رهبر رو خیلی دوست دارم.هیچ وقت یادم نمیره،من ۳ ماه اضافه خدمت داشتم،۳ ماه توی سربازی کم نیست،یه عمره،ولی توی بهمن ماه رهبر همه اضافه خدمتم رو بخشید.ماه پیش هم که کلی از زندانی های اغتشاشات رو بخشید و همشون واسه شب عیدی رفتن خونه هاشون.واقعا رهبر خوبی داریم.من که دوستش دارم.آدم خوبیه،قشنگ حرف میزنه،قشنگ راه میره،چهره اش آرومه،صداش زیباست،ساده زیست هست و خداییش هر چیزی که مثلا ده سال پیش،بیست سال پیش گفته تازه مردم و مسئولین بهش میرسن.صد تا مثال میتونم بزنم.


جز این قانون ضد خانواده و خانمان برانداز مهریه بقیه چیزهایی که توی کشور هست رو دوست دارم.


همین.بوس

تمام بچه ها بودن،تو بودی،تموم زندگیم اون لحظه ها بود،با هم بودیم و خوش بودیم همیشه

بدون هیچ حرف پیش و پس و توضیح اضافه ای.

واین اول:هیچ وقت با آدمهای نااهل،جاهایی که آشنا نیستن مشروب نخورین،بعضی وقتها میخوان مستتون بکنن،کونتون بزارن یا ازتون فیلم بگیرن یا بخندن بهتون.هیچ کاری هم که نکنن،اگه یک درصد حالتون خراب شد جای غریبه نباشید بهتره.تو خونه خودتون یا آشناهای صمیمی و با آدمهای قابل اعتماد مست بکنید.

واین دوم:اگه فرداش میخواهید برین سرکار،شب قبلش مست نکنید چون فردا صبح سردرد و خماری و بی حوصله گی دارین.

واین سوم:مشروب خودتون رو بشناسید،عرق بدمزه و مردونه هست،آبجو برای دورهمی هاست،شراب هم بیشتر زنونه هست.

واین چهارم:یا ساقی حلال خور پیدا بکنید یا خودتون دست به کار بشین و هنر هزارسالگان رو به کار ببرید و تولید بکنید.این ودکاها و ویسکی هایی که طرف میگه کف پرشیا از کردستان آوردم و اصل روسیه هست،همه رو یه دوستانی توی ملارد و شهریار درست میکنن.نخورید که اگه مُردین تقصیر خودتونه.

واین پنجم:مستی رو اگه از صفر تا صد بخواهیم در نظر بگیریم،بهترین حالتش ۴۰ تا ۵۰ هست،و آدمهای عادی وقتی عرق میخورن،چهار یا پنج پیک یا شات واسشون کافیه،شراب هم یه لیوان،آبجو هم دو لیوان.دیگه بیشتر از اون خرخوری و سیاه مستی و ولنگاری میشه.حد خودتون رو بدونید.به یه درجه ای از سرخوشی رسیدین دیگه نخورین.عجله هم نکنید،ممکنه تا بگیردتون طول بکشه.

واین پنجم:برنامه هول هولی،حالا یه چند پیک بخوریم و سریع بریم فایده نداره،مشروب خوردن باید سر حوصله و صبر و بدون عجله باشه.

واین ششم:شکمتون خالی باشه واسه خوردن،برنج نخورید با مشروب،پرخوری نکنید.ملایم و کم بخورین.

واین ششم:کمی که سرخوش شدین،آهنگ بزارین و با زنتون،زیدتون،دوست پسرتون،هر کس که هست برقصین،اجازه بدین انرژی خودش رو نشون بده.

واین هفتم:آدمهای بی جنبه جمع رو شناسایی بکنید و به ساقی تذکرات لازم را بدین که واسه اونا کمتر پیک بریزه.بی جنبه ها گه میزنن به دورهمی ها،استفراغ میکنن،دعوا میکنن،داد میزنن،کس خل میشن.

واین هشتم:نیازی به هزینه خیلی زیاد واسه مزه نیست،شما میتونی میز مزه بچینی و چندین میلیون گوشت و چنجه و ژامبون و سوجوک و ... بخری.ولی واقعا نیازی نیست.اگه عرق میخواهید بخورید،بهترین مزه ماست موسیر یا ماست خیاره،آبجو میخوای بخوری سوسیس خوبه باهاش،شراب هم شکلات و کنار همشون یه پاکت سیگار.خرج الکی نکنید.

واین نهم:توی جمع هایی که فاز بد دارن،گنده گوز و پرمدعا هستن،لات و لوت ها،افسرده ها،عرق نخورین،زهرمارتون میکنن.

واین دهم:همه چی دنگی باشه که بعدا حرف و حدیثی پیش نیاد و با ادمهای ولخرج هم نشینید،قرار نیست واسه یه دورهمی یه چند تومن پیاده بشین.

واین یازدهم:اگر بد دل و شکاک هستین دورهمی که عرق و مشروب میخورن نرین،تو مستی زنتون یا شوهرتون یا پارتنرتون قراره برقصه با بقیه،زنها ممکنه لباسای تنگ و لختی و کوتاه بپوشن،حرفهای بی ادبی شاید رد و بدل بشه،اگه از این چیزا بدتون میاد اصلا وارد این جو نشین.

واین دوازدهم:اگه نمیخورید،خار مزه ها رو نگایید،مزه ها مال اوناست که مشروب میخورن.

واین سیزدهم:یه سلکشن قشنگ درست بکنید واسه پخش حین مراسم خوردن.از آهنگهای ملو و هایده و سیمین غانم و مرتضی پاشایی شروع بشه و همین جوری ریتم تندتره بشه تا برسه به سندی و بلک کتز.

واین چهاردهم:هر شب هر شب نخورید،اگر عرق میخورید،دو سه هفته ای یک بار،فکر کبدتون باشین.مشروب زیاد خوردن باعث مریضی و چاقی میشه.

واین پانزدهم:یه چیزی توی مستی خیلی حال میده،اونم رانندگی،ولی تو رو خدا جان من،جان خودتون،هیچ وقت،هیچ وقت،هیچ وقت توی مستی رانندگی نکنید.

واین شانزدهم:اگه دیدین حالتون داره خیلی بد میشه،سریع خودتون رو جمع و جور بکنید،نزارین کارتون به استفراغ و بیمارستان بکشه،یه جایی سریع برین تو توالت و مسواک بزنید ته حلقتون و استفراغ بکنید و همه چی رو بالا بیارین و سر و صورتتون و گردنتون رو با آب سرد بشورین.

در نهایت بازم میگم جای امن،با آدمهای امن مست بکنید.تو خیابون و کوه و تو ماشین و کنار جاده و تو جنگل و با کسی که تازه آشنا شدین نخورین و اگر دختر هستین توی جمع های خیلی پسرونه نخورین.

همین.بوس

انسان در حقیقت حیوانی وحشی و تنفرانگیز است که ما او را فقط در حالت رام و مهار شده می‌شناسیم، این حالت را تمدن نامیده‌اند.

درد اول:تخمام یه تیر خفیفی میکشه،نیاز به استراحت دارن.امروز سرکار نمیرم.حقیقتا درسته خیلی زحمت کشیدم و کار کردم و بدبختی کشیدم توی زندگی،ولی خوب الان خیلی خوبه.

 درد دوم:ما پسرا تخممون درد میگیره،شما دخی ها هم تخمدانتون درد میگیره؟

 درد سوم:دیروز توی اتوبوس عزیز دل یه زنی رو دیده که بچه دو سه ساله فلج مغزی داشته و بهش شیر میداده،برام تعریف کرد و گریه کرد.میگفت خدا بهم بچه نده هیچ وقت اگه قراره اینجوری بشه.منم گفتم نگران نباش و دلداری اش دادم.بعد چند دقیقه ازم تشکر کرد.

درد چهارم:چقدر نصفه شب ها کامنت میزارین،شما هم بیخواب هستین مثل من یا واسه نماز و عبادت بیدار میشین؟

درد پنجم:من نمیدونم چه جوری مردم میرن اینستا و واتس اپ.من حتی یه دونه فیلترشکنم هم وصل نمیشه.

درد ششم:میخوام تو سال جدید دیگه نفرت پراکنی و دعواهای وبلاگی و کامنت های بد رو بزارم کنار،ولی فعلا تا لحظه تحویل سال گُه تو دهن هر کسی که از من بدش میاد و ریدم تو سر محیا7min.

بوس


خدایا چرا؟؟… تو کجا بودی؟… تو می‌دانستی… ما برای تو که هستیم؟؟… جوابم رو بده!… ما به خاطر تو اشک می‌ریزیم…

بعضی شب ها،مثل امشب نمیتونم بخوابم،اتفاقات روز همش میان جلوی چشمم.

چند روزی هست شیراز خیلی شلوغ شده،خیلی خیلی شلوغ شده،راننده هاش هم که از همه جای ایران توش جمع شدن،خیلی بد رانندگی میکنن.امروز جلوی چشمم یه ریو زد در کون اتوبوس و له شد،منم پشت سرش بودم،شانس آوردم سرعتم زیاد نبود.بعد توی یه اتوبان چهارتا ماشین زده بودن به هم،بعد یه پرایدی محکم کوبید در کون ماشینم و چراغ رو شکوند و فرار کرد.بعد یه ۲۰۶ سر دور برگردون زد عقب ماشینم و عذرخواهی کرد و رفت.اعتقادی به هیچ خدایی ندارم،ولی این روزها فقط میگم خدایا خودت کمک بکن،یه ده تومنی دادم به یه پسربچه پشت چراغ قرمز،یه پنج تومنی فردا میدم به یکی دیگه.فقط همین جوری هر روز صدقه میدم.نمیدونم چرا استرس تصادف گرفتم.خدایا خودت کمک کن به من،به همه،به مردم،به عابرین پیاده.

خدایا عقل بزار توی کله راننده های مرد پرایدهای هاچ بک و پژو پرشیاها.جفتشون مثل گاو رانندگی میکنن.از نیسان آبی ها بدتر هستن.خدایا عقل بده به راننده های زن ماشین شاسی بلندهای چینی که رانندگیشون در حد روندن ماشین ظرفشویی هست ولی پشت فرمون سیگار میکشن.

خدایا عقل بده به عابرین پیاده که وقتی چراغ سبز شد نپرن وسط خیابون،خدایا صبر بده.

مردم دارن دیوونه میشن هر چی به عید نزدیک تر میشیم.خدایا زودتر عید رو برسون بلکه این هیاهوی بسیار برای هیچ زودتر تموم بشه.

این روزها شدم مثل شخصیت های فیلم های ترنس مالیک،گیج،گنگ،دنبال خدا میگردم و سخت اندوهگین هستم.

زمان باارزشترین چیزی است که انسان می‌تواند خرج کند

عجیبه پست پایینی خیلی طولانی بود و خیلی چیزای دیگه توش نوشته بودم،منتشر هم شد،ولی بعد یه مدت زمان کوتاهی خود به خود بیشترش پاک شد.بسم الله.

پانوشت:هی back زدم تا رفتم مطلب رو پیدا کردم از history و دوباره منتشر کردم.ولی جریان بو دار بود.

فکر نمی‌کنی بهتر باشد که برای مدت کوتاهی بسیار خوشحال باشی، حتی اگر از دستش بدهی، تا این که تمام زندگی ات را معمولی سپری کنی؟

درد و دل اول:امروز توی بلوار ارم بودم.دوسش دارم،قشنگه،هنری و شاعرانه هست و بوی خوبی میده.پشت فرمون بودم و اسنپ هم به خاطر این که چند تا لغو سفر زدم تا اخر روز مسدودم کرد.منم به تخمم گرفتم.داشتم فکر میکردم ایشالا زودتر امسال تموم بشه و بره،این سال گُه تموم بشه.بعد دیدم عه پارسال هم اینو گفتم،سال قبلش هم همین طور،هر سال سالِ گهی بوده که آرزوی تموم شدنش رو داشتم.ولی خوب زندگی همین هست.

درد و دل دوم:من منحرفم،البته نه،منحرف نیستم واقعا،یعنی فتیش عجیب و غریب و سادیسم و مازوخیسم و سکس چندنفره و چیزای عجیب دوست ندارم.سکس کلاسیک دوست دارم،لب بازی،بوس و بغل و مالش و کس خوری و ساک بزنه یکی و منم تلمبه بزنم و والسلام.پس منحرف نیستم.ولی سکس پرست هستم،درسته که فقط گنده گوزی میکنم و حقیقتا کار خاصی نمیکنم.ولی خوب حرفش رو که میزنم.و برام یه چیز خیلی جالب و عجیبه که اگر من آدم خرابی هستم چرا و چگونه هست که درصد بالایی از مخاطبان این وبلاگ آدمهای مذهبی،سفت و سخت و خشکه مذهبی هستن.کامنت ها رو که میخونم جز رها و خانوم ف بقیه فقط میان که نصیحت بکنن.بابا من کونی ام،کون میدم با پولش کس میکنم.آدم خوبی نیستم.نخونید وبلاگ من رو.خیالتون رو هم تخت و خاطر جمع باشه،هیچ نوجوونی گذرش به وبلاگ من نمیفته و حوصله خوندن اراجیف منو هم نداره.نوشته های من احدالناسی رو از راه به در نمیکنه.

درد و دل سوم:صادقانه بگم،وبلاگ خانم هایی رو که از تنهایی ناراضی هستن یا از شوهراشون مینالن رو که میخونم دلم میخواد با همشون دوست بشم و همشون رو ببوسم.حالا شما بگو منحرفی،من که دیگه پام تموم شده،بزار راحت بگم همه چی رو.

درد و دل چهارم:اصلا هر خانمی هم که واسم کامنت بو دار میزاره هم دوست دارم،شاید بعضی ها مرد باشن و به اسم زن کامنت گذاشتن،واسم مهم نیست،با اونا هم تحریک میشم.مثل اونایی هستم که بهشون زنگ میزنن و صدای دختر در میارن و سرکار میزارنشون.ضعف کس هستم.دست خودم نیست.