تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

شما صاحب دو زندگی هستید، دومی زمانی آغاز می‌شود که درمی‌یابید فقط یک زندگی دارید.

بعضی وقتها وسط انجام یه کاری هستی یا توی بحبوحه  یه جنگ یا بحران هستی و داغی و نمیفهمی چی داره به سرت میاد بعد که از اون قضیه خارج میشی یا به کل فراموشش میکنی و ذهنت انگار خودش رو عمدا ریست میکنه و دچار فراموشی میشی یا این که با خودت میگی من چه طور این مهلکه رو پشت سر گذاشتم.بهش فکر میکنی و استرس میگیری.حتما یه اسم یا تعریف واسه این حالت توی پزشکی و روانپزشکی وجود داره.

برای من کار کردن خودم و عزیزدل توی بیمارستان در تمام روزها و شبهای کرونایی حکم این موضوع بالا رو داشت.حالا که دیگه تهران نیستم،حالا که دیگه توی بیمارستان هم نیستم.حالا که شدم یه راننده اسنپ ساده وقتی بر میگردم و به پشت سر خودم نگاه میکنم ،پشتم میلرزه و قلبم پر از اندوه میشه.پشتم میلرزه از این که چطور تونستم دووم بیارم؟روزی رو به یاد میارم که جمعه بود و من خونه بودم،عزیزدل لانگ بود و توی بیمارستان بود.صبح با سردرد خیلی بدی بیدار شدم و اون قدر حالم بد شد در ادامه اش که واقعا داشتم میمردم،هیچ کس،به معنای واقعی هیچ کس رو هم نداشتم که یه لیوان آب بده دستم.با خودم فکر کردم که یه طناب پیدا کنم و بندازم روی قلاب لوستر و خودم رو دار بزنم،یا برم و هر چی قرص داریم بخورم و با یه تیغ رگم رو بزنم و خودم رو راحت کنم از این بیماری جانکاه و تنهایی و بی پولی و فشار مهریه،فکری که توی سرم بود افکار گذرای نوجوونی و خامی نبود بلکه باورم بود،چیزی بود که بهش رسیده بودم.ولی گذشت.قلبم چرا پر از اندوه میشه؟تک تک آدمهایی که میشناختم،همسایه ها،دوست ها،همکارهایی که یا کرونا گرفتن و مُردن یا به خاطر عوارضش فوت شدن.آدمهای نازنینی که میتونستن سالها هنوز زندگی بکنن،بزرگ شدن بچه هاشون رو ببینن،عروس و داماد شدنشون رو ببینن،خودشون ازدواج بکنن،زندگی بکنن با همه سختی ها و رنج ها،ولی زنده باشن و قوت قلب اطرافیانشون.ولی این بیماری اونا رو از ما گرفت.

فرمانده سلام فرمانده سلام ای مهربون تر از مامان بابام

همین الان سلام فرمانده ۲ رو از شبکه پویا دیدم.

به جان خودم،به جان جدم،این قدر تحت تاثیر قرار گرفتم که چشم هام پر از اشک شد و گفتم بیام این رو بگم به شما که عزیز دل من هستین و برم.


گاهی نفرت بدون هیچ دلیل مشخصی به حیاتش ادامه می‌دهد.

میخواستم یه پست بنویسم و در رابطه با این که چطور دوست پسر رو تبدیل به شوهر کنیم حرف بزنم و اول،دوم بکنم و هی بندهاش رو بگم.ولی خوب دیدم کی از ازدواج راضیه؟همه یه جورایی مینالن و به گه خوردن افتادن.

ولی من قبلا گفتم فحشش هم دادین بهم،دوباره هم میگم،ازدواج بد کردن بهتر از ازدواج نکردن هست،تنهایی فقط برازنده خدا هست و بس.


زندگی هم ساده و طبیعی است، و هم معماگونه.

قبل از هر چیزی بگم که خیلی بدم میاد یه سری ها سریع موضوع رو شخصی میکنن،در میان میگن اگه زن خودت این کار رو بکنه،اگه زنت بفهمه،حتما خودت این کاره ای و از این صحبتها.قضاوت نکنید،این چیزایی که میگم رو بخونید که هیچ جا بهتون نمیگن اینا رو.

خوب،نوبتی هم باشه میرسیم به بحث شیرین زودانزالی.ملت تمام فکر و ذهنشون درگیر زودانزالی هست،ولی یه چیزایی هست ازش خیلی مهم تر

چیزی که میخوام در موردش بگم مربوط میشه به روابط متاهلی و یا روابطی و رابطه هایی که دو نفر با هم زندگی میکنن.یعنی زیر یه سقف زندگی میکنن.

اول:ببینید فرزندان عزیز،صبح تا شام دارن گوش ملت رو کر میکنن که فلان چیز دوای درد زودانزالی هست،فلان قرص رو بخوری کمرت سفت میشه،تریاک بکشی فلان میشه،ترامادول بخوری بهمان میشه.ولی مشکل اصلی به نظر من توی ازدواج یا رابطه طولانی این نیست که آب آدم زود بیاد،اینه که کیرش راست نشه.

دوم:من دکتر نیستم،اما مطمئن هستم اگر اطبا و علما یه تحقیق جامع میدانی بکنن متوجه میشن که مردها به نسبت ۵۰ سال پیش مثلا هم کیراشون کوچیک تر شده،هم سکسشون کمتر شده،و هم تمایلاتشون عجیب و غریب تر شده و هم همجنسگراتر شدن.علتش چیه؟من نمیدونم.

سوم:مادرهای ایرانی هم همه قربونشون برم عاشق پسر هستن،شوشول نی نی رو اصلا میخورن،از اون بدتر عاشق نی نی پسر تپلی هستن.مادرها و پدرها وقتی فرزند پسر دارن باید حواسشون باشه شوشول این بچه رشد بکنه،اگه تپلی و چاقه قبل از سنین نوجوونی اینو ببرن دکتر تغذیه،وگرنه شوشولش کوچیک میمونه،بی نهایت مرد تپل و چاق هستن که کیرشون به جدم قسم اندازه یه بند انگشته،خودم به چشم دیدم،آدم شوشولش کوچیک باشه بهتره یا بزرگ و نرمال ولی زود آبش بیاد؟از من بپرسن میگم کلفت باشه و خرکی بهتره تا کیر مرد گنده مثل شوشول نی نی ها باشه.

چهارم:توی سکس چیزی به اسم قانون وجود نداره،یه کار نسبتا کثیف و حیوانی هست.و من کی باشم که بخوام قضاوت بکنم فتیش بازها رو.ولی اگر مرد هستین یا زن هستین و فتیش ها و افکار عجیب و غریب دارین،مثلا در حین سکس حتما باید به مادرتون یا پدرشوهرتون فکر بکنید یا باید لباس زنونه بپوشید یا حتما باید شریکتون لباس خواب آن چنانی بپوشه،یا از اون بدتر باید یه مرد یا یه زن دیگه هم باشه،یا عاشق گاییدن کون مرغ و خر هستین،یا باید همسرتون اول با دیلدو بکنه تو کونتون تا راست بشین یا بشاشه تو صورتتون،اینا نمیگم بده،ولی در طولانی مدت و در رابطه با ازدواج مشکل ساز میشه براتون.هیچ خجالت نکشید از بیانش،اما به دکتر بگین این چیزا رو.دکترهای روانشناس و روانپزشک با یه قرص این مشکلاتتون رو حل میکنید.

پنجم:طبیعی هست که بعد از هفت سال،هشت سال زیر یه سقف بودن دیگه شور و هیجان سالهای اولیه از بین بره،خصوصا بعد زایمان و این که یه بچه هم بیاد،ولی خوب تنور زندگی توی رختخواب گرم میشه.جوری نشه که اول هفته ای یک بار،بعد بشه ماهی یک بار،بعد بشه سالی یک بار.بعضی ها که مجرد هستن فکر میکنن من دارم چرت و پرت میگم و مگه میشه ماهی یک بار،بله عزیزانم میشه،خوب هم میشه.داداشام،آبجیام،نزارین به اون مرحله برسه.

ششم:گی بودن،اگه وقتی رفیقت رو لخت توی استخر میبینی،اگه دلت میخواد کیرهای خوشگل و کلفت و رگ دار رو بکنی تا ته توی حلقت تا عُق بزنی،اگه هر چیزی دستت میاد میکنی توی کونت،زن نگیر،برادر من ازدواج نکن.حتما که همه خلق الله نباید ازدواج بکنن.خودت که میدونی کص دوست نداری،یا راست و حسینی به خانواده ات بگو یا یه جوری بپیچونشون.

تا صبح میتونم چیزایی بگم که زودانزالی پیشش هیچ حرفی واسه گفتن نداره.



با مردم زمانه معاشر باش ولی مانند آنان مباش، برای معاصرین خود مطالبی بنویس که به آن محتاجند، نه مطالبی که می‌پسندند

اشک اول:پاهام درد میکنه،زانوم درد میکنه،چشمام هم درد میکنه.

اشک دوم:این تخم سگ‌ها ریدن تو اینترنت،دلم میخواست الان فیلتر شکنم وصل میشد و میرفتم تو ایکس ویدیو و یه جق مَلَس و لایت میزدم.اون وقت هم جسمم میزون میشد و هم روحیه ام.حالا شما بگو جقی.جقی هستم دیگه.دست خودم نیست.آرومم میکنه،سرزنده و شارپ و بشاش میشم.تمرکزم هم میره بالا.

اشک سوم:یه بی قراری خاصی دارم.

اشک چهارم:شما هم شب ها بی خواب میشین؟من کل روز رو کار کردم و خیلی خسته هستم ولی نمیتونم بخوابم.وقتی میخوام بخوابم بی قرار میشم.فکر کنم بار گناهانم داره سنگینی میکنه روی شونه هام.

اشک چهارم:یکی از دلایل بیخوابی های شبهام اینه که افکار عجیبی همش میاد توی سرم،این که عزیز دل ممکنه بمیره،من اون وقت باید چی کار کنم؟یا آدمهایی میان توی سرم که سالهای خیلی دور همدیگه رو دستمالی کردیم یا به هم عکسای ناجور دادیم،یا چیزای تحقیر کننده میاد جلوی چشمم،مثل وقتی که با لگد زدن در کونم تو سربازی جلوی بقیه سربازها،یا وقتی که ناظم دوره ابتدایی جلوی همه بچه ها سر صف خوابوند تو گوشم واسه این که موهام بلند بود،کلاس دوم دبستان بودم،هی این چیزها میان جلوی چشمم،یا یه چیزایی که حشریم میکنه،مثل یه پسری که اون وقت که مجرد بودم باهاش خوابیدم.خیلی خیلی خوشگل بود،بدنش صاف و ورزیده بود،موهاش پرپشت و بلند بود،دماغش قلمی و قدش بالای ۱۸۵ بود،باسن گرد و قشنگی داشت و لباش روسی بود.ولی شوشولش خیلی کوچیک بود.نمیدونم از چی من خوشش اومده بود.چند روز پیش هم فقط یه مسیج بهم داد و نوشت سلام.منم جوابش رو ندادم.نمیدونه که من یخم رفته و آبم مونده.این چیزای مزخرف و تحقیرکننده و گاها حشری کننده نمیزاره که بخوابم.مجبورم هی فیلم ببینم،هی فیلم ببینم.

اشک پنجم:ریشام بلند شده،ریش همه بلند که میشه میاد پایین و صاف میشه،ولی ریش من فر میخوره تو خودش،هی میلوله تو خودش و از بغل ها هم بلند شده و شبیه طالبانی ها شدم.نمیدونم چی کار کنم که مثل این خارجی ها قشنگ ریشم بیاد پایین نه این که تو خودش فر بخوره.این قدر که ریش دارم کاش تو سرم مو داشتم.

اشک ششم:عینکم داره خراب میشه،به یه نفر که تو کار عینک هست پیام دادم ولی به جای این که خواسته ام رو بگم ازش گلایه کردم که تو فلان کردی و بیسار کردی.اونم جوابم‌رو نداد.اگه تهرون بودم میرفتم پاساژ بزرگان یه جدید میخریدم.ولی شیرازم.

اشک هفتم:عصبی و بی حوصله و تند مزاج شدم.البته که نه با زنم و نه با شخص دیگری تندخویی و بداخلاقی نمیکنم.ولی تو خودم ناراحتم.میفهمم یه چیزیم هست.



با صدقه و صله رحم، گناهان خود را پاک کنید و خود را محبوب پروردگارتان گردانید.

عزیز دل کرده تو کونم که هر روز باید ۵ تومن،۱۰ تومن صدقه بدی.حتی بهم مسیج میده صدقه دادن یادت نره.ولی من حقیقتا به این گداهای پشت چراغ قرمز و این بچه های کار بنا به دلایل شخصی دوست ندارم هیچ پولی بدم.صندوق صدقات هم یه پولش میشه مال شیشه ای ها و کارتن خواب ها.

حالا به نظر شما من صدقه ام رو چطور پرداخت کنم؟

7min محیا خره گاو نره

هر چی من خوشگل و سفید و بانمک و مودب و خوش اخلاق و خنده رو و ترگل ورگل وبامحبت و مهربون و خوش قد و بالا و سکسی و همه چی تموم هستم،این محیای وبلاگ 7min عنتره.

اللهم اشف کل مریض

چند روزی عزیز دل حالش خیلی بد بود،یعنی قشنگ داشت میمرد،آب دادم بهش و غذا میاوردم براش و مراقبتش کردم تا بهتر شد.الان احساس میکنم خودم حالم بده،یا حیدر کرار،یا پیغمبر شهید،یا حضرت عباس،یا امام معصوم،یا ابوالفضل العباس،یا ضامن آهو،یا امام غریب،یا شهید الشهدا،یا سقای کربلا،قسم ات میدم من مریض نشم.دیگه این بار اگه مریض بشم جون سالم به در نمیبرم.الان دارم بی حال میشم،دستم هم درد میکنه،پشت پلک هام داغ شده.

مریض نشم یه وقت.

asal باهات یه کاری دارم،بهم پیام بده.



پانوشت:پست رمزدار نمیزارم چون این مسلم حروم زاده مادرجنده میخونه.

یه راه ارتباطی از خودت بده بهم.

وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جای دیگر کار بیهوده ای است

مصائب تلفن.

آینتس تلفن:بعضی ها یه جورین که اگه بهت زنگ بزنن و موبایلت پیشت نباشه که جواب بدی،این قدر زنگ میزنن بهت تا پاره بشه موبایلت بعدش هم باهات دعوا میکنن که چرا جواب ندادی.

تسوای تلفن:بعضی ها هم وقتی بهت زنگ بزنن و ببینن مشغول مکالمه هستی بعدش بهت میگن با کی حرف میزدی؟

دغای تلفن:بعضی ها هم وقتی زنگ میزنن بهت میگن که لوکیشین بده ببینم کجایی،عکس بفرست برام تا مطمئن بشم کجایی.

فی یِ تلفن:بعضی ها هستن که تا یه عکس بزاری پروفایلت با تیکه میگن عکس پوشیده تر نداشتی؟یا اگه پر رو تر باشن صاف میگن این چیه عوضش کن.

فونف تلفن:بعضی ها هم سال تا سال بهت کاری ندارن تا عکس پروفایلت رو عوض بکنی میگن مبارکه و فلان و کجا بودی و کجا این عکس رو گرفتی؟

زِکس تلفن:بعضی ها پولشون خیلی زیادیه،نمیدونم والا دزدی میکنن،میرن میدن،وام میگیرن نمیدونم چی کار میکنن هر بار میبینیشون یه گوشی جدید و گرون و آخرین مدل اپل یا سامسونگ دستشون هست.

زیبِن تلفن:یه سری ها هستن تلفنت رو میدی دستشون یه عکس رو ببینن،میزنن بعدی و بعدی و همه عکسهای گالری ات رو میخوان ببینن.

آخت تلفن:یه سری های دیگه هستن گوشی ات دستشون بیفته میرن کانتکت های موبایلت رو نگاه میکنن،عکسهای پروفایلشون رو نگاه میکنن و باید دونه به دونه واسشون توضیح بدی،این کیه، و چرا شماره اش توی موبایلم هست.

نُین تلفن:یه پارتنرهایی هستن که پسورد جیمیل و آی کلودت رو با خنده و خنده و شوخی و از روی کمک کردن به دست میارن،یا این که گوشی ات رو میگیرن و سریع تلگرام و واتس اپت رو چک میکنن و یه نسخه میزنن روی گوشی خودشون که ببینن با کی چت کردی و میکنی.

تسین تلفن:یه سری عن خانم و عن آقا هم هستن که با گوشیشون عکس میگیرن و بعدا هی میپیچونن و عکس ها رو نمیدن بهت.

اِلف تلفن:یه سری های دیگه هستن هیچ وقت نمیفهمی بالاخره شماره شون چنده،هر بار یه خطی دستشون هست،همیشه ادعا میکنن این خط رو سالهاست که دارن ولی هر دو هفته یک بار خطشون رو عوض میکنن.

تسوِلف تلفن:یه سری دیگه هستن عمر مفید گوشی براشون یک ماه هست،نمیدونم چه جوری با تلفن کار میکنن که یک ماه نشده خرابش میکنن.و پولم ندارن بخرن و همیشه گوشیشون خرابه.

دغایتسین تلفن:یه سری هستن دم به دقیقه به دوست دختر،دوست پسر یا زن یا مردشون زنگ میزنن،یعنی واقعا دم به دقیقه و گزارش میخوان الان چی کار کردی،کی اومد،کجا رفتی،وقتی هم حرفی ندارن میگن چه خبر؟بگی هیچی ، میگن خوب دیگه چه خبر؟بعد نیم ساعت هم دوباره زنگ میزنن.

فی یِتسین تلفن:بعضی ها هیچ پُخی نیستن و هیچ گهی نیستن رسما،ولی اصرار دارن که دو تا،سه تا گوشی و دو تا سه تا خط داشته باشن.والا ترامپ هم یه خط و یه گوشی داره.

فون فِتسین تلفون:هیچ.بقیه اش رو شما بگین.بوس