تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

آب و هوای فارس عجب سِفله پرور است

وقتی حرف از شیرازی ها میشه اولین چیزی که به ذهن متبادر میشه اینه که چه مردم خوش و خرمی داره.ولی تا وقتی باهاشون زندگی نکردی نمیفهمی که چقدر این خوش و خرمی عذاب آور است.البته قبلش یه چیزی رو توی پرانتز من بگم شیرازی ها بای دیفالت با همه چیز مخالفت میکنن،هر چیزی که بگی حتی اگر تعریف باشه یا حقیقت محض باشه باهات مخالفت میکنن.همین الان اگه یه شیرازی این پست رو بخونه سریع میاد میگه که نه اینجوری نیست و ما آدمهای سخت کوشی هستیم که با همه چیز موافق هستیم.در صورتی که انسانهای گشادی هستن که با همه چیز مخالف هستن.

برگردم سر موضوعی که میخواستم در موردش حرف بزنم و اونم خوشی و خرمی هست که اکثر مسافرین و کسایی که شیراز رو گشتن باهاش مواجه شدن و چقدر هم تعریف میدن اما واقعیت اینه که شما اگر تهرانی باشه یا تهران چند سالی زندگی کرده باشی یا در شهر بزرگی زندگی کردی یا زندگی منظمی داشتی یا خودت آدم درست و حسابی و خوش قول و وقت شناس و منظمی باشی و اهل اعتیاد هم نباشی نمیتونی این اخلاقشون رو تحمل بکنی.در واقع شیراز زندگی نکرده ها اسمش رو میزارن خوشی و خرمی ولی من بهتون میگم که اسم این اخلاقشون لاقیدی و تنبلی و کون گشادی و بی مسئولیتی و تن پروری و بدقولی و بی تعهد بودنشون هست.شما امکان نداره بتونی بری یه سیم کارت یه روزه بخری،یا یه کار اداری خیلی خیلی ساده مثل پست کردن یک نامه رو یک روزه انجام بدی،یا مثلا بری مخابرات چه میدونم پرینت بگیری،یا بری تامین اجتماعی،یا دفاتر قضایی ،اصلا محال و غیر ممکن هست کارتون یک روزه بشه.حالا مسائل سخت تر مثل شکایت و دادگاه و پاسگاه و بیمارستان و اینا که خدا نکنه واسه کسی توی شیراز پیش بیاد.شاید باورتون نشه ولی واقعا همین هست،اگر چهارشنبه بشه و ماشینتون خراب بشه،شیر آبتون چکه بکنه،چاقو خورده تو شکمتون و هر اتفاقی افتاده باید تا شنبه سر بکنید باهاش،چون رسما از چهارشنبه ظهر ملت دنبال تفریح یا تنبلی هستن.و جالبیش میدونید چیه؟بهتون هم نمیگن،میگن فردا که پنج شنبه هست بیا کارت رو تحویل بگیر یا عصر چهارشنبه بیا بعد میری میبینی طرف نیست و تا شنبه هم نه موبایلش رو جواب میده و نه خبری ازش هست.مثلا لوله کش میاد که شیر آب رو درست بکنه،شیر رو باز میکنه و آب ساختمون رو قطع میکنه و میره و تا سه چهار روز ازش خبری نیست.هیچی اینجا روی نظم و ترتیب و ساعت خاصی نیست.یا این که طرف اسنپ میگیره،بعد که اسنپ پیدا میشه و بهش میگی بیا دم در میگه یه دوش میگیرم و میام.بدقولی یه چیز عادی و روتین هست،قرار میزاری که ساعت ۱۲ ظهر فلان جا باشیم و بریم مثلا سپیدان،هیچ کدومشون زودتر از ۲ ظهر پیداشون نمیشه و تازه اون موقع میخوان برن جوجه لاری بخرن.کولر رو میخوای بدی سرویس ،بعد از سه روز که هی میگه امروز میام،فردا میام،پیداش میشه،کولر و موتورش رو باز میکنه و نصف آچارهاش رو هم میزاره توی خونه ات و میره و دیگه ازش خبری نیست.

اینا رو گفتم که دفعه بعد اگر جایی دیدن یا خوندین که وای چقدر شیرازی ها کول هستن و چقدر خوش و خرم هستن در واقع پشت اون ناز بودن و بامزه بودنی که ازش حرف میزنید انسانهای فوق العاده بی مسئولیت و تنبل و بدقول و وقت نشناس وجود دارن.

حالا اگه یه شیرازی اینجا رو خوند و مخالفت نکرد شما بیا تف بنداز تو صورت مثل ماه من.

تا اینجا خوندی یعنی واقعا نمیخوای یه بوس به سیاوش چراغی پور بدی؟

ناهید خوشگله الهی نمیری عشقت جونمه جونمو نگیری

من انواع و اقسام چیزایی که بعدش یا در حین اش حال خوب به آدم میده رو امتحان کردم و سکس و جق زدن رو از همه بیشتر دوست داشتم.ولی به جِد عرض میکنم خدمتتون،از وقتی که شروع کردم به ورزش می بینم گمشده ام رو پیدا کردم.این قدر حالم خوبه که باورتون نمیشه،من آدمی هستم که خیلی اعتماد به نفس دارم.یعنی آدم خجول و کم رویی نیستم ولی کونده پر رو و لوس هم نیستم.اما از وقتی که ورزش میکنم اصلا انگار یه انرژی و اعتماد به نفس مضاعفی دارم،خیلی با خودم حال میکنم،احساس میکنم خیلی خوشگل و خوش تیپم،راه که میرم شکمم رو میدم داخل و سینه رو میدم جلو و انگار که بهترین بنده خداوندم.انگار از بقیه بهترم و کره زمین به خاطر من انگار داره میچرخه دور خودش.نمیخوام بگم نارسیست هستم ولی حس خودشیفتگی و علاقه و شیفتگی زیادی نسبت به خودم و بدنم پیدا کردم.

حالا که تا اینجا زحمت کشیدی و خوندی یه دقیقه پلانک برو و یه بوس به ناصر گیتی جاه بده.

همین.

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

من واقعا عاشق رهبر هستم،عاشق کشورم هستم،عاشق نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم.

بعد از این جمله بالایی اومدم یه مطلب طولانی نوشتم در مورد مسائلی مثل خودرو و مهریه و تورم ولی پاکش کردم،حقیقتا جرات ندارم.

ولی واقعا چیزایی میبینم که دلم میسوزه و ناراحت میشم این شرایط تخمی رو میبینم.

تا اینجا اومدی اگه از شرایط موجود ناراضی هستی یه بوس به محمد علی ورشوچی نمیدی؟

از تو برآید از دلم، هر نفس و تنفسم من نروم ز کوی تو، تا که شوم فنای تو

من چی دوست دارم؟منتظرین بگم کُس،کون،پستون‌.ولی واقعا شیم آن یو،برین از خدا بترسین.چیزایی رو من همیشه دوست دارم که بتونم از پس خرید یا انجامشون بر بیام و گرنه که انگشتر الماست دستت باشه و پشت فرمون مک لارن گاز بدی و جنوب فرانسه باشی و بلا حدید هم دستش لای پات باشه که آرزوی همه هست.

من پلی استیشن دوست دارم،بازی کال آف دیوتی،تخت و تشک خنک و تاریک و سفید،بادمجون،خورشت بادمجون،ماهی،کیک سه شیر فنسی،نون بربری و پنیر تبریز یا لیقوان،خیارشور خونگی،ادکلن خوب،مسافرت با هواپیما،حرم امام رضا،خوابیدن،کتاب دوست دارم،شربت خاک شیر،لباس های تنگ و خوش دوخت،لباس های خارجی،خارجی نه آلمانی،بلکه ترکیه ای،سایزشون بیشتر به ما میخوره.شامپوی خوب،صابون خوب،کاندوم نازک و خیلی نازک،حوله تمیز،دمپایی روفرشی،سنگ پا،ماسک زیبایی،لپ تاپ سریع،گوشی موبایل سامسونگ،ساعت مچی،تلویزیون خوب،اسپیلت،خونه تاریک،گلدون پیچک،پتوس،گیاهان رونده،سبزی خوردن،ریحون،خرفه،نعنا،تره،کله پاچه،حس بعد ورزش،حس بعد سکس،جق زدن،شراب و نون،دست بکنم تو شرتم و با تخمام وقتی که شیو و تمیز هستن و مثل تخمای یه نوزاد شده بازی بکنم،یکی با سوراخ کونم ور بره ولی توش نکنه،دردم میاد،کیف رو دوشی،کمربند چرم،وکس کردن،ژیلت مَچ تری فیوژن،موکت از این ضخیم ها،شنا کردن،جوون موندن،پول داشتن نه خیلی زیاد اون قدری که فقط راحت قسط هام رو بدم،رفت و آمد بین شیراز و تهران و شمال،زنم ماساژم بده،چون اون جوری نیستم که بدنم با بدن کس دیگه ای راحت کنار بیاد،دست یه غریبه بهم بخوره یه جور بدی میشم،دیدن دوستای جدید،آشنا شدن با زن ها و دخترها،چت کردن،سکس تلفنی و خیلی چیزهای دیگه دوست دارم.

آن مرغ طرب که نام او بود شباب افسوس ندانم که کی آمد کی شد

دیشب یه فیلم از آدام درایور دیدم.هنرپیشه خوبی هست و قد و بالاش ماشالا خیلی رشیده،ولی به دلم نمیشینه.اون جوری نیست که داداشم بشه یا پسر خاله ام،نهایتش بشه شوهر عمه ام.راستی چرا شوهر عمه ها همیشه مورد بی مهری قرار میگیرن؟من دو تا شوهر عمه داشتم،یکیشون وقتی سنم کم بود ماشین بهش میزنه و میمیره و یکی دیگه هم بر حسب اتفاق توی روزهای آخر عمرش توی بیمارستانی که من کار میکردم بستری شد و من رفتم به عیادتش و برای اولین و آخرین بار دیدمش و چند روز بعد هم به رحمت خدا رفت.وقتی دیدمش میگفت تو منو یاد زنم میندازی،یعنی عمه ام که همسرش بود و سالها پیش فوت کرده بود.دیگه بیچاره از دنیا رفت و اگر دنیای بعد از مرگی باشه میره پیش عمه ام.دختر عمه هام رو هم دیدم،اگر به خواننده های فهیم و باشعور و تحصیلکرده و مودب برنمیخوره،یکی از یکی کُس تر و جنده تر بودن.یکیشون ایتالیا بود و اون یکی هم نمیدونم مولداوی،مالدیو،موناکو ،یه همچین جایی،اسمش مشابه همچین چیزی بود.

حقیقتا اگر دنیای بعد از مرگی باشه من دلم میخواد با همین عزیز دل باشم.باور پذیر نیست ولی خوب دوسش دارم.درکم میکنه،بهم حس اطمینان و عشق به زندگی میده،هر کاری بکنم دوستم داره،همیشه مراقب سلامتی ام هست،با خانواده و فامیل من خیلی مهربونه و همه رو دوست داره،توی خانواده خودش هم خیلی بهم احترام میزارن.خلاصه که دوسش دارم.ولی خوب دلیل نمیشه آدمهای دیگه رو دوست نداشته باشم.فقط گنده گوزی میکنم البته،چیزی که واقعا من دوست دارم خوابیدن و فیلم دیدن و کتاب خوندن و جق زدن هست.بعضی وقتها هم یه مسافرت کم خرج.آشپزی کردن هم دوست دارم.خیلی چیزها دوست دارم.خوبه یه پست بنویسم که چه چیزایی دوست دارم.

تا اینجا خوندی و حوصله به خرج دادی یه بوس به گریگوری پک نمیدی؟

خوب بریم محراب،آهنگ شادی هم هست،محراب استاد

دارم اون ترانه های روشنفکری و دارک و غمگین الیوت اسمیت و Mazzy star و پینک فلوید و اینا رو نگه میدارم،دلم نمیاد پاکشون کنم ولی کنار اونا یه سری ترانه جدید واسه فلش ماشین دانلود میکنم.نظرتون چیه راجع به این ترانه ها؟زیبا نیستن؟

محراب،جواد یساری

گل خانم،شهرام صولتی

یار فراری،شهرام صولتی

غزل،ویگن

نازکی،شاهرخ

عشوه،بیژن مرتضوی

خدای مستون،بیژن مرتضوی

ریمیکس آغاسی،میم رسولی

آهوی پرکرشمه،مارتیک

واسه من گل نفرست،احمد رضا نبی زاده

عزیزم دنیا همین جور نمیمونه

اشارات نظر،سارا نائینی

باز منو کاشتی،مرتضی

از میان گلها،مرضیه

سنگ خارا،مرضیه

اینجا یه کم مکث میکنم،چون اون قدر ترانه سنگ خارا مرضیه تحت تاثیرم قرار میده که برای هضم اون همه حجم از احساسات توی ترانه و برگشت به حالت عادی نیاز به زمان دارم

دیار،سعید محمدی

نرخ بوس دخترون،سیما بینا

با تو بودن،بلک کتس

Baby jon، پیروز

خانوم ببخشید،تی ام بکس

Drink up baby, look at the stars I'll kiss you again, between the bars

یه وبلاگ خوب دیگه میخوام بهتون معرفی بکنم که خیلی قشنگ مینویسه،آدم نخبه و باسوادی هست.عجیبه چرا من زودتر ندیده بودمش.آدمهای نخاله ای مثل من و اونایی که نمیخوام اسمشون رو بیارم و همه جا کامنت هاشون هست،هر روز به روز میکنن،اون وقت این آدم حسابی ها باید کم بنویسن.آیا عادلانه هست؟خیر.از خوندن پست هاش لذت میبرین و  تجربه خوبی داره گشت زدن توی وبلاگش.این شما و این هم سانست پارک.

https://sunset-park.blogsky.com/

چون سنگها صدای مرا گوش می کنی سنگی و ناشنیده فراموش می کنی

هر وقت این برنامه "نبرد برای زندگی " رو از شبکه افق یا مستند میبینم یه استرس عجیبی به جونم میفته و متوجه میشم که واقعا توی بهترین کشور جهان زندگی میکنم و واقعا وضع و اوضاعمون خیلی خوبه و ناشکری میکنیم.آب داریم،گاز داریم،برق داریم،خیابون هامون آسفالته،بیمه درمانی داریم.بهترین رهبر جهان رو هم داریم.واقعا رهبر خیلی خوبه.کشور خیلی خوبه،اوضاع خیلی خوبه،همه چی خوبه ولی ناشکری میکنیم.

خدایا شکرت.

در آینه بر صورت خود خیره شدم باز بند از سر گیسویم آهسته گشودم

یه سوالی.

به جز من و وبلاگ تراویس بیکل:

دلتون میخواست کدوم وبلاگ اصلا وجود نداشت؟

از کدوم وبلاگ بدتون میاد؟

از کدوم وبلاگ نویس بدتون میاد؟

نوشته های کدوم وبلاگ نویس حالتون رو به هم میزنه؟

کدوم وبلاگ رو حاضر نیستین حتی یک کلمه اش رو بخونید؟


من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست

خستگی اول:یه بار اومدم فحش های پست قبل رو پاک کردم ولی دوباره گفتم خوب که چی؟اینم داداشمه یا خواهرمه که فحش میده،دوست داره منم فحش بدم،هی میاد تحریکم میکنه،ولی متاسفانه توی مود وحشی بازی نیستم،هی میاد فحش میده و من فقط تایید میکنم.

خستگی دوم:کل پیام های خصوصی ام و نظرات خصوصی رو پاک کردم،از سال ۹۱ پیام داشتم.محتواشون همه چی بود،شماره موبایل،درد و دل،سکس چت،فحش های خیلی بد به دیگران که مجبور شدم تایید نکنم.پسر،دختر،جوون،متاهل،همه چی بود.همه رو پاک کردم.

خستگی سوم:دلم واسه نوشتن "خانوم ف"،تنگ شده.شاید باورتون نشه ولی خیلی دوستش دارم،خیلی زیاد،خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنید من "خانوم ف" رو دوست دارم.به نظرم هر چی خوبی و خوشگلی و هنر و زیبایی توی دنیا هست تو وجود "خانوم ف"جمع شده.دوسش دارم بی نهایت.

خستگی چهارم:مودم پایینه،بی حوصله ام،خوب میشم دوباره.

خستگی پنجم:توی وبلاگ نویسی،فحش ناراحتم نمیکنه،توهین ها اذیتم نمیکنه،کامنتهای منفی دلخور و سردم نمیکنه.این که ببینم وبلاگ های خوب کم کار و محو و حذف میشن ناراحتم میکنه.

خستگی ششم:دوست دارین در چه موردی بیشتر حرف بزنیم؟

تا اینجا اومدی یه دعا بکن وام ازدواج جوونا رو زودتر بدن.

همین.بوس