-
ای بلا،توی کوچه ها دلبری نکن از آدمها
شنبه 25 خردادماه سال 1392 20:57
با این بچه یه شهر گرمسیری هستم اما واقعا طاقت گرمای تهران رو ندارم.
-
عقل سالم در بدن سالم است.
جمعه 24 خردادماه سال 1392 00:33
من هیچ وقت نفهمیدم چرا ملت اینقدر با شور و شوق از رفتن دوباره به باشگاه و ورزش کردنشون تعریف میکنن.من که هیچ علاقه ای به ورزش ندارم.
-
M.J is not dead,he live in our heart
جمعه 24 خردادماه سال 1392 00:13
چهار سال پیش همین موقع ها بود که مردم شریف ایران در حال خلق حماسه ملی بودن که مایکل جکسون خودکشی کرد و از دنیا رفت و باز هم زمانی که مردم در حال حماسه آفرینی هستن سبیه مرحوم مایکل جکسون اقدام به خودکشی کرد که بحمدالله زنده موند. من نمیدونم خانواده جکسون ها چه مشکلی با حماسه آفرینی ملت شریف ما دارن.
-
انقلاب ماتریکس
جمعه 24 خردادماه سال 1392 00:06
در تصمیمی انقلابی و در شبی که قراره مردم فردا مشت محکمی به دهن امریکا بزنن،تصمیم گرفتم که از این به بعد به تمام کامنت ها جواب بدم.
-
مردن کافی نیست باید به موقع مرد.
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 22:01
یادمه زمانی که خیلی بچه بودم و تو یه شهر جنوبی زندگی میکردم یه داستانی رو شنیدم که هنوزم تو خاطرم مونده،اون وقتها شایع شده بود تو شهر که دو دختر جوون رفتن روی پل،کفشهاشون رو درآوردن و از روی پل پریدن پایین و داغون و له شدن و به طرز فجیعی مردن. هنوزم این داستان تو ذهن منه و من با خودم فکر میکنم که اگر این شایعه صحت...
-
اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من، وین حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من؛
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 21:52
با سلام با گلی تموم کردم.تقصیر من نبود این دفعه.تصمیم عاقلانه ای گرفتم. و من الله التوفیق
-
سرزمین من زمینی بی سر
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 20:50
این برنامه های "American Idol" و "Xfactor" یه لحظاتی داره که دوست دارم بشاشم تو دهن شرکت کنندگانشون.اونم وقتی که مثلا رد میشن یا منتظرن تا داور نظرش رو بگه و بعد میزنن زیر گریه.
-
من از تنها بودن میترسم
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 20:47
هر کسی یه رویایی داره تو زندگیش اما من ندارم.
-
در کارگه کوزه گری بودم دوش
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 23:18
-دوره ترانینگ شروع شد -خیلی دوره خوبیه -مریضیم خوب شد،اما با توجه به محیط کارم به طور محسوسی خوب و بد میشم -با گلی آشتی کردم -موهام رو بعد از بیشتر از 6 ماه کوتاه کردم -فعلا که مشکلی وجود نداره امیدوارم به آینده
-
ما برای بوسیدن شاخه گلی،چه خطرها کرده ایم.
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 19:00
فیلم هشت میلیمتری رو برای چندمین بار دیم و باید بگم که چقدر این فیلم قشنگ بود و ساختن قسمت دوم این فیلم بدون حضور نیکلاس کیج یه حماقت به تمام معنی بود.اما این فیلم جدا از خلق موقعیتهای دلهره آور و تریلر خوش ساخت دارای لایه های عمیقی از روانشناسی بود و نشون میداد که انسانهای عادی گاه میتونن چقدر خطرناک باشن و این که...
-
بر مزار هر شهید گمنام صلوات
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 16:08
من اصولا هیچ وقت فلسفه وجودی خیلی از مسائل سربازی رو نفهمیدم و به نظرم دو سال از عمرم تو سربازی تلف شد و هیچی هم یاد نگرفتم و برعکس همه که تا آخر عمرشون از سربازیشون خاطره میگن،بنده حقیر هیچ خاطره ای به یاد ندارم اما هیچ وقت و هیچ وقت و هرگز لحظه ای که "امیر دریادار سیاری" با من دست داد رو فراموش نمیکنم.بهم...
-
گپ زدن در مورد بیماری ها مثل قصه های هزار و یک شب جز سرگرمی هاست.
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 15:46
یه دختر تو ساختمون ما هستن که من ندیدمش و صداش رو هم حتی نشنیدم.فقط همیشه صدای سرفه اش از تو حیاط خلوت شنیده میشه،فرق نمیکنه چه زمانی باشه،همیشه و همیشه سرفه میکنه،حتی نصفه شب ها و به نظر من چقدر صدای سرفه اش قشنگه.
-
اگر کسی را نیافته ای که با رفتنش نابود شوی، تمام زندگیت را باخته ای.
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 15:36
بعضی وقتها دوست دارم بدونم اونایی رو که قبلا میشناختم الان کجا هستن و چی کار میکنن،این حس دلتنگی الان واسه آدمها بیشتر شده خیلی دوست دارم بدونم وبلاگی که هر روز چندین مرتبه آپ میشد و الان چند ماهی هست که آپ نشده صاحبش کجاست یا چرا وبلاگ رو بسته؟چرا دوستان سابق موبایلهاشون خاموشه؟چرا پروفایل فیسبوکشون ما هاست که تغییر...
-
برای فرشته ای که فقط اسپانیایی میخواند
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 15:24
من به هیچ وجهی اهل کپی کردن مطالب دیگران و یا الگو گرفتن از دیگران نیستم،مثل Linkinpark که فقط یک بار ترانه Adele رو کاور کردن.اما مطلبی تو یکی از وبلاگها دیدم که حیفم اومد شما نخونیدش: " اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباببازی دیگهای براش بادکنک میخرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده....
-
انتخاب هر ایرانی
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 15:11
برنامه های تلویزیونی،رادیویی و صفحاتی در اینترنت وجود دارن که از مخاطب این سوال رو میپرسن که اگر رئیس جمهور بودین چه کاری انجام میدایدن و حالا بنده حقیر در کمال و نهایت فروتنی و خضوع به این سوال جواب میدم: مارتین اسکورسیزی رو به ایران دعوت میکردم و چند ماهی نگهش میداشتم و یک سلسه نشست و پرسش و پاسخ ترتیب میدادم. راجر...
-
میزان،رای ملت است.
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 14:58
من که به شخصه،اصلا رای نمیدم.بنا بر دلایل شخصی اما امیدوارم رئیس جمهور بعدی بتونه اوضاع اقتصادی رو سروسامون بده و اشتغال زایی انجام بده
-
متاسفانه، به هیچکس نمیشه گفت ماتریکس چیه، خودت باید اون رو ببینی.
شنبه 18 خردادماه سال 1392 20:58
بعد از مدت ها مریض شدم،البته نه اونجوری که زمین گیر بشم. به احتمال خیلی قوی مریضیم به خاطر این تنش چند روز گذشته باشه. فکر میکنم به یه پنومونی خیلی خیلی خفیف مبتلا شدم. در حال کلنجار هستم که اگه به گلی مسیج بزنم،خوب میشه یا نه،میترسم باهام مثل یه سگ رفتار بکنه. تراینینگ هم این هفته شروع میشه. همه چیز داره خوب پیش میره...
-
بهترین جای جهان،فرصت آغوش تو
جمعه 17 خردادماه سال 1392 22:18
فحش کاری های من و اشکان تو فیسبوک تموم شد و امروز عصر ساعت 4 میدون ولی عصر قرار گذاشتیم و همدیگه رو دیدیم.من میخواستم بشینم خونه و مناظره رو ببینم،اما اون قدر دلم واسه اشکان تنگ شده بود که بیخیال هر چی مناظره هست شدم.بعد از حدود 7ماه یابیشتر اشکان رو دیدم.همون تیشرت مشکی تنش بود که اون سری هم تنش بود،حتما کارش خوب...
-
دوست دارم برم جنوب
جمعه 17 خردادماه سال 1392 22:10
یکی از شبکه های ماهواره داشت یه تصاویر قشنگی از جنوب و بازارهای ماهی و لنج ها و آدم ها نشون میداد.خیلی دلم گرفت.
-
مهندس عزیز
جمعه 17 خردادماه سال 1392 04:08
چقدر این مهندس غرضی رو دوست دارم من.
-
از تو به یک اشاره،از من به سر دویدن
جمعه 17 خردادماه سال 1392 04:00
تو فقط یه اشاره بکن تا من بفهمم چی تو سرت میگذره،من فقط منتظر یه اشاره هستم.ای آسمانها و کائنات فقط ازتون میخوام تو اون مغزش فرو کنید این حرفم رو:"من پشیمون هستم،تو چی؟"
-
باز حرف بزن،بگو دستم رو میگیری
جمعه 17 خردادماه سال 1392 03:47
چه خبر شده؟همه دارن از هم جدا میشن،ولادیمیر پوتین هم از زنش جدا شد.
-
تن ناز تو رو به آواز،پر از ناز مرغان پرواز
جمعه 17 خردادماه سال 1392 03:46
کاش همه چیز مثل یه ترانه راک بود،پر از امید.
-
بارون تو رو یاد من میاره
جمعه 17 خردادماه سال 1392 03:39
داره همین الان بارون میاد،یادمه تمام مدتی که با گلی دوست بودم بارون میومد،تقریبا هر روزش.لعنت به من تمام پستهام شده گلی.چرا من اینجوری شدم؟فکر کنم،نه فکر نمیکنم،مطمئن هستم که دوستش دارم و ناراحت هستم الان.آخه یکی نیست بهم بگه تو که نمیتونی گه بخوری،گه میخوری،گه اضافی میخوری.
-
Hay Amores
جمعه 17 خردادماه سال 1392 03:36
چقدر دوست دارم زنگ بزنم به گلی یا مسیج بدم،فرقی نداره در هر صورت و بهش بگم لعنت به من و تو و کینه بین ما که داره عمیق میشه،بیا این قرتی بازی ها رو تموم کنیم و دوباره دوست بشیم.قهر که مال بچه هاست.اما بعد دوباره میترسم،میترسم از این که نکنه دوباره همه چی مثل سابق بشه.الان که دارم با نگاه یه ناظر بی طرف کل قضیه رو...
-
یک قدم تا پیروزی
جمعه 17 خردادماه سال 1392 03:05
خدا رو شکر که ارتش سوریه داره کم کم به اوضاع مسلط میشه.
-
دوست عزیزم،دوستت دارم
جمعه 17 خردادماه سال 1392 01:40
نمیدونم چرا و به چه علتی با یکی از دوستای خیلی خوبم تو فیسبوک بحثمون شده و مرتب به هم فحش میدیم.اما من از صمیم قلب دوست دارم ببینمش و ببوسمش با این که پسره
-
نکته عجیب
جمعه 17 خردادماه سال 1392 01:33
چقدر جالب،متوجه شدم که من و گلی تو یه لحظه هر دو وبلاگمون رو آپ کردیم،حتی تو این صفحه اصلی بلاگ اسکای کنار هم اومدن وبلاگمون.یعنی من هنوز دوستش دارم؟
-
خداحافظ
جمعه 17 خردادماه سال 1392 01:19
داستان من و گلی هم تمام شد،هر چند شروعی هم نداشت.چقدر بد شد.هر دو یه عیبهایی داشتیم و از اونجایی که آدم عیب های خودش رو نمیبینه باید بگم که گلی خوب تا نکرد با من.مرتب توهین مستقیم و غیر مستقیم و تحقیر و ناز و ادای بیخودی. مستقیم نگفت اما مطمئن هستم از این که من ماشین نداشتم،زیاد تمایلی به من نداشت،آشغال هایی که قبلا...
-
اینجا چه خبره؟
جمعه 17 خردادماه سال 1392 01:09
من اصلا نمیدونم و نمیتونم با این حالت جدید بلاگ اسکای کار کنم.
-
خوشا به حال فراموشکاران
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:27
این عده ای که از رد صلاحیت آقای هاشمی ناراحت هستند،این عده ای که آقای هاشمی رفسنجانی رو نماینده اصلاح طلبان میدونن،این عده ای که آقای هاشمی رفسنجانی رو روشنفکر میدونن حتما فراموش کردن که زمان ایشون اینترنت ممنوع بود،ویدئو ممنوع بود،هر کس مانتو میپوشید فرقی با جنده نداشت،نوار کاست ممنوع بود.
-
خاطره، تنها بهشتی است که نمیتوانند ما را از آن طرد کنند.
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:18
تو کار قبلیم بایکی از همکارهام دوست بودم که اسمش سیما بود.زن بدبختی بود که از عرش به فرش رسیده بود.و همیشه منو یاد این جمله می انداخت که آدمهای خوشبخت همه مثل هم هستن ولی این آدمهای بدبخت هستن که بدبختی هاشون متفاوته.همیشه یه بد شانسی میاورد تو زندگیش،ازش سعی کردم دوری کنم چون بدبختی آدمهای بدبخت قابل سرایت هست.اینو...
-
سعادت را میتوان در اِزای درد و خستگی، ارزان بهدست آورد.
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:14
کاش زمستون بود و یه پالتو و یه کت میپوشیدم.
-
من از صدای گریه تو به غربت بارون رسیدم
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:06
احمقانه و باز هم احمقانه و ابلهانه و مثل یه آدم خرفت دارم به گلی اصرار میکنم که ببینمش،نمیدونم یه آدم چقدر میتونه احمق باشه؟من یه احمق واقعی هستم که این قدر دارم موس موس این دختر رو میکنم. چرا با اون پرستار دوست نشدم؟چرا با اون دختر قد بلند دوست نشدم؟چرا با مرجان دوست نشدم؟چرا با مدیر داخلی خوشگل کار قبلی دوست...
-
صدای بی کسیم تو شدی
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 23:56
مادر بزرگم رو بعد از بیشتر از یک سال دیدم،بعد از 5 دقیقه بهم گفت که دیگه بایدزن بگیری.من نمیدونم چه اصراری وجود داره که حتما من باید زن بگیرم؟
-
روی گردن تو میشه شهید شد
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 23:55
امروز کلاس لعنتی تموم شد،قبل از امتحان یه دختر قد بلند اومد پیشم و گفت خوندی و گفتم نه،چقدر این دختر قد بلند بود،کلی بهم مطالب مهم رو گفت و عجیب خیلی هاشون تو امتحان اومدن،یه دختر کسخل احمقی هم اونجا بود که من وقتی دو کلمه باهاش حرف زدم،اصلا نفهمیدم واسه چی زندگی میکنه،گفت که کلاس رو همین جوری الکی اومده،کلاس آرایشگری...
-
Te Amo
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 22:14
دارم کم کم به آهنگهای اسپانیایی علاقه پیدا میکنم.
-
نام سرخ پوستی من
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 22:13
اگر سرخ پوست بودم،این اسم رو واسه خودم انتخاب میکردم،مردتنهای خسته
-
سوال بی جواب این روزهای من
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 15:53
نمیدونم واقعا چی تو سر گلی میگذره؟
-
بینوایان
جمعه 10 خردادماه سال 1392 12:20
گاهی اوقات به سبب تزریق افکار غالب اجتماعی در ما قدرت تفکر و تعقل از ما گرفته میشه وواقعا راجع به نفس یک موضوع فکر نمیکنیم. موضوعی که من میخوام بهش اشاره کنم کتاب بینوایان هست که همه ما حتما و حداقل یک اقتباس کارتونی از اون رودیدیم. چیزی که ما می بینیم،ژان والژان بیگناه و کوزت معصوم و تناردیه های خونخوار و بازرس ژاور...
-
اندر احوالات انتخابات
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 23:03
مامانم و زن برادرم تو آشپزخونه داشتن در مورد قالیباف پچ پچ میکردن و میخندیدن.نمیدونم والا،حتما به چشمشون جذاب میاد.چند بار هم گفته من به قالیباف رای میدم.
-
مرد خستگی ناپذیر
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 21:42
امروز آقای دوربینی رو دیدم،روی یه نیمکت نشسته بودم که از جلوم رد شد.میخواستم بلند شم و باهاش دست بدم و بهش بگم من یکی از طرفدارهای بزرگ شما هستم آقای دوربینی و همیشه پشت کار شما رو تحسین میکردم.اما نگفتم.
-
ایرانسل،اپراتور نمونه کشور
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 21:40
گلی یه نرم افزار رو موبایلش زده که sms مجانی میفرسته،البته من که چیزی ندیدم.من که مهندس کامپیوتر هستم،تا حالا از این چیزا ندیدم.نمیدونم اون اینا رو از کجا در میاره،چقدر این دختر دوست داشتنیه.
-
نجات جانهایی که به چشم نمی آیند.
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 21:39
بعضی مشاغل مثل پزشکی و آتش نشانی و پلیس کارشون اینه که جون آدمها رو نجات بدن،اما بعضی شغلها هستن که در روز شاید چندین جون رو از مرگ حتمی نجات میدن و اصلا به چشم نمیان و هیچ کسی هم متوجه نمیشه . یکی از این مشاغل رانندگان BRT هستن.اکثر آدمهایی که تو اتوبوس هستن با یه ترمز ناگهانی چرتشون پاره میشه و زیر زبون به راننده...
-
فیمهای خوب
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 21:33
بالاخره طلسم شکسته شد و رفتم سینما پردیس قلهک فیلم دیدم.30 تومان حق عضویت گرفتن و 6 تومان هم پول بلیطش بود.سالن خیلی خوبی بود و صداهم واضح و بلند بود.فیلم هم خوب بود.در مجموع خوب بود همه چیز.
-
حریم سلطان
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 22:51
از این سنبل آقا تو سریال خرم سلطان خیلی خوشم میاد.
-
پول از فقر بهتر است، البته فقط به دلایل مالی.
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 22:33
بعضی وقتها فکر میکنم عدم توفیقم در نداشتن یه دوست دختر نداشتن ماشین هست.گلی هم حرفهایی راجع به ماشین زد که منو تو فکر فرو برد. پس این همه پسر آسمون جل بی پولِ مزخرف که یک ریال هم ته جیبشون ندارن چطور دوست دختر دارند؟ لعنتی،من معنی عمیق ترین فیلمهای فلسفی رو میفهمم،من میتونم خیلی از چیزهای عمیق رو درک کنم اما تو پیدا...
-
ادوارد دست قیچی
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 22:08
عصری ساعت 4 بیدار شدم که برم سینما قلهک که گلی مسیج داد اگه خونه ای بیا چت بکنیم.و من خونه موندم و تا ساعت 11 شب باهاش چت کردم.چقدر دوست دارم ازم چیزی بخواد.
-
زندگی معمای پیچیده ای است.
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 22:06
من از ظاهر و زندگیم راضی هستم،اما اگر قرار بود نوع دیگه ای رو انتخاب کنم احتمالا دوست داشتم قیافه ام مثل دیوید گیلمور باشه یا این که فیلمهایی به خوبی اسکورسیزی بسازم.اما در حال حاضر تنها چیزی که دوست دارم اینه که اون عروسک لاک پشت باشم که گلی اون رو تو عکس بغل کرده بود.
-
من عاشق سینماهستم
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 16:58
من باید برم سینما پردیس قلهک فیلمهاشو ببینم،عجب فیلمهای خوبی داره اکران میکنه هر چند همه رو دیدم.من میرم حالا یا مثل همیشه تنها میرم یا این که یه دوستی رو با خودم میبرم