تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

زندگی زیباست اما شکل ندارد. کار هــنر شکل دادن به زندگی است.

اینو میگم ولی نگید آدم منحرفی هستم.

بعضی وقتها واقعا با دیدن بعضی چیزها حشری میشم.نه اونجوری که بخوام ترتیبشون رو بدم،نه،یه جورایی یه حال عجیب و قشنگی میشم.

مثلا محصولات خانگی "اسمگ"حالم رو خراب میکنه،اون یخچال های قرمز یا اون منحنی های زیبا،تستر ها،مخلوط کن ها،اجاق گاز ها،فرتوکارش،هر چیزی که Smeg میسازه با اون رنگ های سکسی و زیباش حالم رو خراب میکنه.

یه چیز دیگه که حالم رو خراب میکنه این اسپرسوسازهای گرون قیمت هست که صفحه نمایش دارن و با موبایلت هم میتونی بهش سفارش بدی و آسیاب کن و همه چی رو خودش داره،اینا هم لامصب خیلی خواستنی هستن.

یه چیز دیگه هم که دوست دارم،بعضی ماشین ها هستن،ماشین های ولوو رو دوست دارم،آلفا رومئو رو دوست دارم.

دیگه چی دوست دارم؟محصولات آرایشی کلارنس رو دوست دارم،محصولات اَوِن رو دوست دارم.کلا لوازم آرایشی و بهداشتی و عطر و ادکلن خوب هم خیلی دوست دارم.حالم رو خراب میکنه.

چیزای پولک پولکی و براق هم دوست دارم،نمیشه بپوشم،هم نیست مدلهای مردانه و هم برچسب گی بودن بهم میزنن،لباس زیر گرون هم دوست دارم.جنسش نرم باشه،راحت باشی توش.وقتی میپوشم سالار جاش راحت باشه،خوشم میاد.

دیگه چی؟آهان موبایل گرون دوست ندارم،زیورآلات و طلا دوست ندارم،پلی استیشن دوست ندارم،نه که بدم میاد ولی حالم رو خراب نمیکنه.

چیزای خز دار هم دوست دارم،دلم میخواد هر چیز خز داری رو بغل کنم و بمالم به صورتم.لوازم نقاشی و مداد رنگی های گرون هم حالم رو خراب میکنه.هیچی بلد نیستم از هنر ولی نگاه کردنش رو دوست دارم.

هرکه از شما بزرگتر باشد وی را بزرگتر دارید و حرمت او نگاه دارید و از او گردن مکشید.

عجیبه که چرا خوابم نمیاد

فیلترشکنم در کمال تعجب وصل شد و سریع پریدم تو یوتیوب.اعتیاد دارم به یوتیوب.بعد رفتم  ویدیوهای کریس رونالدو و گلهاش رو دیدم،بعد کنسرت مرتضی یراحی رو دیدم،بعد اجرای تتلو رو دیدم بعد یه ویدیو در مورد اسلحه AK47 دیدم.عاشق یوتیوبم.

دلم چی میخواد الان؟هیچ.برعکس خیلی از آدمها من هیچ وقت هوس چیز خاصی نمیکنم.

سرد شد دوباره هوا.این قدر برف و بارون اومد امسال که دیگه نباید خشکسالی باشه.

نمیدونم چرا جزر و مد کامنت نمیزاره برام.

قره بالا چرا وبلاگش رو بست.

وقتی میگم شماره موبایل هاتون رو بهم بدین واسه همین وقتهاست.الان من همش نگران این دخترم،هی حرفهای ناامیدی و بعدش هم یهو غیبش زد.

شما فکر میکنید من آدم تخمی حشری مرموز جقی منحرف هزار پدری هستم.ولی نیستم.من همتون رو دوست دارم.همیشه به یاد همتون هستم و از خدا میخوام که بهترین ها واستون رقم بخوره.

یه چیز دیگه هم عزیز دل دوست داره ولی توی شیراز کم هست اونم تخمه جاپنی‌.

الان شما همتون خواب هستین،ساعت ۴:۴۲ دقیقه هست،ولی من بیدارم و برای سلامتی شما خواننده ها دعا میکنم،من آدم مهربونی هستم.خیلی خم مهربونم،به مادرم زنگ میزنم به برادرم تلفن میکنم،باهاشون در ارتباطم،واسه زنم شوهر خوبی هستم.هزار بار به asal خواننده وبلاگ گفتم که خودم صبح ها میبرمت میرسونمت که توی سرما و بارون اذیت نشی.شراب اعلا و معرکه درست میکنم که هر شیشه ای ۵۰۰ تومن پولش هست،مفتی میدم به دوستام،رفیقام باهام چت میکنن و درد و دل میکنن،مادر زنم رو میبرم بیرون،با بچه های خواهر زنم بازی میکنم.مسافرها رو بهشون احترام میزارم.با همه مهربونم.هر کس کامنت میزاره فقط جوابش رو با بوس و محبت و کلمات مهرآمیز میدم،شما جواب های من رو ببین،دوست پسراتون هم اینجوری قشنگ باهاتون حرف نمیزنن.چه کنم مهربونم،توی دلم پر از مهربونی هست.نمیتونم کینه ای باشم و از کسی بدم بیاد.واسه همه دعا میکنم.

داره کم کم گرسنه ام میشه،دلم سرشیر و نون بربری میخواد،یا سوسیس ربی توی تخم مرغ با نون سنگک،یا پنیر لیقوان و سبزی خوردن و نون بربری،یا کله پاچه و بناگوش با پیاز و نون گرم و آب مغز،یا یه سوسیس سرخ شده کنار زیتون و لوبیا چیتی و ژامبون بوقلمون دودی با نون زیتونی گنتوم.یا کره محلی و مربای هویج و نون لواش داغ یا تخم مرغ پخته و خیارشور و گوجه و فلفل سیاه و نمک.

نزدیک ۵ شده،الان که باید بیدار بشم کم کم خوابم میگیره.دوست دارم بیدار بمونم برم نون بربری بخرم و بنزین بزنم.

امروز دو نفر بهم گفتن ماشین رو ببرم دوگانه سوز بکنم،یه سری ها میگن دوگانه سوز نکن یه سری ها میگن بکن،نمیدونم والا دوگانه اش بکنم یا نکنم.

http://www.eccedentesiast33.blogfa.com

دکتر قره بالا،چرا وبلاگت رو بستی؟همین جوری بی خبری در اوج ناراحتی بستی و رفتی و ازت بی خبرم.نگرانت هستم.

فیلمی که اسمش یادم نمیاد.

در تمام این سالها که فیلم و کارتون دیدم،دنبال یه کارتون بودم از زمان بچگیمون که هیچ وقت نتونستم پیداش کنم.چیز زیادی هم ازش یادم نیست.یادمه یه فیلم کارتونی بود که داستان یه شهر حیوانات بود،موشها به اون شهر حمله کردن و همه رو اذیت میکردن و تا سرو کله یه پلیس پیدا شد که گربه بود و آخر فیلم هم روی گربه پلیس تموم میشد که اسلحه اش دستش بود و به سمت موش رئیس شلیک کرد.گربه موتور هم داشت.

تو رو خدا اگه شما هم تو بچگی تون این فیلم رو از تلویزیون دیدین بگین اسمش چی بود؟

امروز حالم حاله سگه ، کفریم نکو برو دیه بختت بسوزه آی آسمان دیه شده آخر زمان

دکتر غمگین قشنگ و عزیزم یه پست نوشته که توش یه ترانه فاخر رو معرفی کرده،به همین بهانه منم میخوام لیستی از ترانه های فاخر ایران زمین رو معرفی کنم.شما هم اگر ترانه فاخر و ارزشمندی میشناسید معرفی بکنید.آدرس پست دکتر قشنگ و غمگین و دوست داشتنی خودمhttps://lostinwonderland.blogsky1

ترانه های فاخر:

۱.هفتاد روزه که من از تو خبر ندارم.محمد بختیاری

۲.دختر کرجی.مجتبی ترکاشوند

۳.جناب سروان ولم کن.مجتبی ترکاشوند

۴.گنگستر شهر آمِل.مجید احمدی

۵.همه ترانه های طلیسچی

۶.بچه مامانی.برادران فرزی

۷.بچه ننه.محسن لرستانی

۸.بچه قرتی.محسن لرستانی

۹.تو چرا عاشم هستی؟.عباس مارسفید

۱۰.عشق فقط عشق فاطی.بابک رحمانی

۱۱.فلنگو بستی کجا.حسین مخته

۱۲.هر بار این در رو.ماکان بند

۱۳.مورچه داره.سه برادر خداوردی

۱۴.شیدایی.حامد همایون

۱۵.چتر خیس.حامد همایون

۱۶.

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

سخن از عشق اول:نمیدونم برای شما پیش اومده یا نه،ربطی هم به جنسیت نداره.بعضی وقتها که سینگلی و کسی توی زندگیت نیست،اون قدر عشق در وجود خودت میبینی که بی تاب میشی،ربطی هم به مسائل جنسی نداره.یه چیزی توی وجودت توی قلبت اون قدر زیاد شده که دلت میخواد همش رو به پای کسی بریزی،از شدت عشق شاید شب ها گریه بکنی و از صمیم قلب بخوای یکی بیاد توی زندگی ات که همه این عشق رو به پاش بریزی.حیفت میاد که این همه عشق و محبت و عاطفه ای که توی وجودت هست بدون جواب مونده،بدون استفاده مونده.گریه ات میگیره.

سخن از عشق دوم:شکست عشقی و فراق و جدا شدن از معشوق همیشه تلخ و جانگاه و سخت هست،اما از بُعد دیگه ای که بهش نگاه میکنی مثل این میمونه که وجودت رو تراش میده،انگار گوهر وجودی انسان با فراق و ناکامی ها شکل میگیره.تلخ هست ولی انگار بُعد و زاویه جدیدی به وجودت و به شخصیتت میده.اون قدر که شعرا و فلاسفه از شکست و فراق و تمنا گفتن از وصال و وصل و کامجویی نگفتن.خوشبخت کسی که درد عشق رو کشیده باشه و شوکران فراق رو نوشیده باشه.

سخن از عشق سوم:وقتی سخت عاشق و دلبسته هستی و در گرماگرم رابطه هستی لحظه ای به خودت میایی و میترسی،میترسی نه از جدایی،نه از خیانت،نه از بازی های روزگار،میترسی از روزی که کمتر محبوبت رو دوست داشته باشی،میترسی از روزی که تو برای اون نه،بلکه اون برای تو کم رنگ بشه،از خودِ آینده ات میترسی که نکنه کمتر از الان عاشق باشه.

سخن از عشق چهارم:سالها که از عاشق بودنت بگذره دلتنگ وقتهایی میشی که در فراق یارت میسوختی و قلبی عاشق داشتی،دلتنگ پریشان حالی و سلوک و حال و هوای عرفانی عشقت میشی.دلتنگ میشی برای خودِ سابقت که چقدر عاشق بودی،هر چند الان خوبی و معشوقه به کام هست،اما دلت برای اون تب و تاب قدیمی خودت تنگ میشه.

سخن گفتن از عشق همیشه زیباست و گویی همیشه به درد ختم میشه.

هر کـه خورد از جام عشقت قطره‌ ای تا قیامت مست و حیران خوش تر اسـت …

کرشمه اول:امروز یهو یه بارون خرکی و شدید توی شیراز گرفت،حتی تگرگ هم زد.اصلا یه اوضاعی،منم بیرون بودم.

کرشمه دوم:نمیدونم چرا بعضی وقتها دوست دارم یه رفیق غیرهمجنس داشته باشم.نمیخوام باهاش سکس بکنم،گاهی اوقات فقط بریم بیرون با هم،حرف بزنیم.دوست دارم دیگه،دست خودم نیست.

کرشمه سوم:شبکه ifilm شروع کرده به پخش سریال روزی روزگاری.خیلی قشنگ و خوش ساخته.

کرشمه چهارم:کرشمه هم اسم قشنگی هست،ولی قدیمیه،فکر نکنم دیگه کسی بزاره.

کرشمه پنجم:این قدر که شما عزیزای دل خواننده وبلاگ دعا کردین و هر وقت رفتین حرم برام دعا کردین،و سرنماز دعا کردین ،فکر کنم توی سال ۱۴۰۲ زنم حامله بشه دیگه.هر چی خدا بخواد.



مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

کاش میفهمیدم این چی میگه:

دورسینhttps://yahagh1401.blogsky.com/

یعنی دریغ از یک کلمه،زن سابق منم دقیقا مثل همین بود،یهو یه متن طولانی مسیج میکرد،،یک کلمه دریغ از یک کلمه که بفهمم از حرفهاش.روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم ازش جدا شدم.هر اخلاق بدی در جهان وجود داشت این زن داشت،اصلی ترینش هم دروغ بود.از من به شما نصیحت خواستگارتون،دوستتون ممکنه اخلاقای بدی داشته باشه ولی اگه با کسی آشنا شدین که دروغگو بود یک لحظه هم باهاش نمونید.دروغ ام الفساد و مادر همه بدی هاست.البته یه وقتایی نباید راست یه چیزایی رو گفت.نمیگم دروغ بگیم ولی راست گفتنش هم دلیلی نداره.مثلا اگه با کسی آشنا شدین و ازتون پرسید تا حالا دوست پسر یا دوست دختر داشتین لزومی نداره راستش رو بگین یا دروغ بگین،فقط بگین پَ نه کس خل منتظر تو بودم تا بیایی و بلند بشین و برین.یا اگه ازدواج کردین به همسرتون در مورد رابطه های قبلی تون نگین.هیچ دلیلی نداره گفتنش.در واقع حماقته هم گفتنش و هم پرسیدنش از کسی.یه خاطره ای یادم افتاد،یه بار یه دوست خانوادگی داریم دختر قشنگ و خوبیه،برام تعریف میکرد که رفته مسافرت و با یه پسری دوست بوده بهش گفته که فلانی دلت واسه من تنگ نشده؟یارو هم نه گذاشته و نه برداشته گفته که والا ذهنم خیلی درگیر کاره و حقیقتش نه دلم تنگ نشده،بهش گفتم باهاش کات کن.آدمی که این قدر احمقه لیاقت نداره باهاش باشی،خوب مرد حسابی اگه واقعا هم دلت تنگ نشده واسه طرف الکی بگو بله،جات خالیه،دلم تنگ شده.اینه که راست و دروغ هم نسبی هست.ولی همیشه راست بگو باشین،دروغ گفتن کار خوبی نیست‌.

بگذریم در مورد اون داداشمون،خواهرمون که اول پست آدرس وبلاگش رو گذاشتم باید بگم که من آدم خنگی نیستم،ولی واقعا نمیفهمم این جور آدمها چی میگن.

این پست رو هم الکی طولش دادم که بیاد صفحه اصلی بلاگ اسکای

دوستتون دارم،میدونم شما هم دوستم دارین.

دل به دل راه داره.

بوس سکسی برای رها و خانوم ف

بوس معمولی برای بقیه.


پانوشت:چون عنوان رو یادم رفت بزارم،نیومد صفحه اصلی بلاگ اسکای


هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین آن مردمک چشم نگاری بوده است

آرزوی اول:آرزو دارم یه پراید تمیز،یه کوئیک،یه ساینا،یه پژو پارس،یه تیبای نو ،یکی از اینا رو داشته باشم.ماشین پورشه و مازراتی و ولوو و لکسوس و اینا ذهنم فقیره،نمیخوام.یه کوئیک یا یه پراید ۹۸ یا ۹۷ داشته باشم که فرمونش هیدرولیک باشه خیلی خوشحال و راضی میشم.

آرزوی دوم:ایشالا تو این هفته یه دو تومن در بیارم بدم به عزیز دل بره بوتاکس بکنه و تزریق ژل لب بکنه و بعدش دوباره کنم تا قبل عید کار کنم و خدا برسونه برام بهش بدم بره ناخن هاش رو درست بکنه و فشیال هم بکنه.

آرزوی سوم: دلم میخواد همه دوستم داشته باشن.آدم خودشیفته ای هستم.

آرزوی چهارم:نشد انار بخرم ولی دوست دارم فصل آلبالو دستم پولی بشه اون قدر بخرم که بشه شراب درست کرد.

آرزوی پنجم:دو تومن بدهکارم به خواهر زنم،بهش بدم تا یه ماه دیگه

آرزوی ششم:هیچ.سلامتی باشه.

بوس

از بسیاری چیزهای بزرگ می‌گذریم، ولی به ندرت، در امور جزئی، از خودگذشتگی می‌کنیم.

عده ای از بوس های من گلایه میکنن.اون آدمها وقتی من میگم بوس فکر میکنن منظورم بوسِ فرنچ کیسی و حال خراب کن هست.در صورتی که بوسی که من واسه شما میفرستم از جنس بوسه های مریم مجدلیه بر پای مسیح،بوسه مادر بر فرزند،بوسه قهرمان ورزشی بر پرچم کشور،بوسه اسیر برگشته به وطن بر خاک میهن،بوسه پاپ فرانسیس بر پای گناه کاران و مهاجران،بوسه بر دست پدر و مادر،بوسیدن اماکن مقدس،بوسه بر نان و برکت هست.بله عزیزان بوسه های من از جنس قدر شناسی،ایمان،محبت،ایثار و گذشت هست.

البته خانوم ف و رها از قضیه مستثنی هستن،به اونا وقتی میگم بوس یعنی واقعا بوس حال خراب کن به لباشون.